هر کس ممکن است تیزهوشی را با توجه به احساس وتجربه و نگرش خود توصیف کند.
به عنوان مثال معلم یک کلاس درس ریاضی ممکن است شاگردی را که در حل مسائل و پاسخ به سئوالات مهارت دارد تیزهوش تلقی کند یا پدری که کنجکاوی و پرسشهای گوناگون فرزندش را مشاهده می کند او را تیزهوش تصور نماید.
در حالیکه احتمال دارد هر دو این کودکان از نظر هوش در حد متوسط باشند.
اصولاً پیدا کردن تعریفی جامع برای شناخت کودک تیزهوش چندان آسان نیست و تعریفهای گوناگونی از هوش و تیزهوشی ارائه شده است.
اولین شرطی که برای تیزهوشی در نظر گرفته شده است هوشبهر 130 است که به کودکانی که هوشبهر بین 140 تا 170 دارند ممتاز یا سرآمد و افرادی که دارای هوشبهر از 170 به بالا هستند نابغه نامیده می شوند.
البته در کنار چنین هوشبهری آفرینندگی و توانایی فرد را در استدلال و همچنین ابتکار او را در انجام کارها باید مدنظر داشت.
پیشرسی استعداد و تمایل به رقابت با کودکان بزرگتر از خود نیز از جمله شاخصهایی است که در کودکان تیزهوش دیده می شود.
کودکان تیزهوش ، بازی وگفتگو باهمفکران خود را بر بازی با همسالان خود ترجیح می دهند و از این رو اکثراً در گروه سنی بزرگترها برای خود جا باز می کنند.
همچنین:
کودک تیزهوش کسی است که بتواند با کمک فکر واستدلال واستفاده از فرایندهای ذهنی برتر خود به داوری درست بپردازد و در کارهای خلاقه از استعداد خاصی برخوردار باشد.
رنگها بر نیازهای روحی-روانی، شرایط یادگیری، کنترل رفتارهای خشمگینانه، احساسات، درمان افسردگی و
اختلالات یادگیری و سطح انرژی اثر دارند.رنگها در کنترل نبض، تپش قلب، فشار خون، اشتها و حتی خواب مفید هستند و همچنین در درمان بیماریهایی مثل میگرن، سرطان، اعتیاد و امراض پوستی و حتی تومورهای مغزی اثر دارند.
رنگها در هر جا از دنیا و به تناسب فرهنگ و عرف هر جامعه معانی متفاوت و حتی متضاد دارند.برای مثال سفید در کشوری مثل ایران نشان شادی، پاکدامنی است و برای مراسم جشن و عروسی استفاده می شود، در حالیکه در کشوری دیگر نشان روحانیت است و در مراسم عزاداری کاربرد دارد.
شاید تا به حال از خودتان پرسیده باشید که چرا کشتی و یا هواپیمای سیاه نداریم؟و یا چرا هیچ جعبه شکلاتی سبز نیست؟شاید در این مطلب جوابهایتان را پیدا کنید.
متأسفانه به دلیل جذابیت روانشناسی رنگها، این شاخه از علم مورد سوء استفاده قرار گرفته است.در هر سایت، مجله، روزنامه و یا وبلاگی از این مطالب زیاد دیده می شود ولی درست یا غلط بودنشان مشخص نیست.
پروفسور لوشر از دانشمندانی است که حدود بیست سال و اندی در این مورد تحقیق کرده است.
حال بد نیست از نظر این محقق در مورد روانشناسی رنگها برای بعضی از رنگهای پر طرفدار نگاهی بیاندازیم.
پروفسور لوشر می گوید:
سیاه:
سیاه رنگی مطلق است که در فراسوی آن، زندگی تمام می شود.سیاه یعنی نه، که نشانه ای از ترک عشق و انصراف از فعالیتهای جمعی است.به معنی نیستی، ناامیدی به آینده و سکوتی ابدی است و حس سنگینی را به افراد القا می کند.تأثیر خوبی بر مزاج ندارد و در کودکان هم اثرات منفی دارد.دوستداران رنگ سیاه معمولا" خسته و افسرده اند.اگر خسته نباشند، ناراضی اند.اگر ناراضی نباشند، مغرورند.اگر مغرور نباشند، انکار می کنند.اگر انکار نکنند هم ناراضی اند، هم مغرور، هم خسته و هم انکار می کنند اما احتمالا" خودشان هم خبر ندارند.
طرفداران سیاه زیاد هم ناامید نشوند چون از طرفی دیگر سیاه نمادی از آبرومندی و شرافت است(دیده اید ماشین های شیک و کلاس بالا معمولا" سیاه و براقند).
قهوه ای:
آدمهای قهوه ای را بدون قسم خوردن می توان باور کرد، یعنی حرفشان سند است.اما طرفداران این رنگ معمولا" آواره اند(جالب است بدانید که رنگ مورد علاقه آوارگان جنگ جهانی دوم، قهوه ای بوده است).قهوه ایها یا یک بیماری جسمی جدی دارند و یا مشکلی که به نظر آنها غیر قابل حل است، پس این افراد از نظر جسمی و روحی در خطرند.
خاکستری:
خاکستری را در کهنسالان و خانه سالمندان باید پیدا کرد.این افراد معمولا" غمگینند و محافظه کار و حتی اگر آهنگی گوش کنند(اگر خجالت نکشند)، غمگین است، مثل اینکه به آنها گفته اند خوشی بی خوشی.
قرمز:
قرمز پسندها پر از شوق زندگی، عاشق و مبارزه طلب، پرتکاپو و شجاع، اهل معاشرت، شلوغ و پر سروصدا هستند.ظاهرا" نیرویشان تمام نشدنی است، خوب مشت می زنند و کتک خورهای خوبی هم هستند.در مجموع و خلاصه اینکه برونگرا هستند.قرمز باعث افزایش نبض و فشار خون می شود.(
آبی:
آبیها خلاقند و همیشه فکرهای تازه می کنند، مورد احترام، آرام و دوست داشتنی هستند و احساساتشان را خوب کنترل می کنند.عاشق تنهایی، احساساتی و ملایم اند.نماد ابدیت و عمق و کمال گرایی است.از ویژگیهای افراد آبی دوست صلح، مهربانی و هماهنگی است.این رنگ سبب کاهش نبض و فشار خون می شود.
سبز:
آدمهای سبز مذهبی اند.در انجمنهای خیریه یا بیمارستان یافت می شوند!!!مضطرب و انعطاف پذیرند.اگر دنبال شریک(البته شریک تجاری نه زندگی) می گردید سعی کنید سبز باشد(نه اینکه رنگ پوستش سبزه باشد).رنگی مقدس است.سبزها اصلاح گرند و بسیار علاقه به نصیحت کردن دارند.کوشش و پشتکار عجیبی دارند.
زرد:
آدمهای زرد بر خلاف نظر عموم بیمار و رنجور نیستند و منتظر خوشبختیهای بزرگند.آرام و قرار ندارند.توسعه طلب و اهل اختراعند.گاهی حسود و معمولا" بلند پرواز.
بنفش:
بنفش دوستها صمیمی و حساسند وذوق عارفانه دارند.گاهی آنقدر صمیمی می شوند که قضاوت و تصمیم درست نمی توانند بگیرند.
نارنجی:
نارنجی پسندها اهل مسابقه و سلطه طلبند و سرشار از آرزوهای دور و درازند.
ارغوانی:
ارغوانی ها پایشان روی زمین است و سر و فکرشان در ابرها پرواز می کند(البته فکر بد نکنید!!).عاشق دین و عرفان اند.اندیشمند و عاشق مناظره و اثبات حقایق، اما هنوز معلوم نیست که چرا یک دفعه از این رو به آن رو می شوند و بنابراین اصلا" به فکر پیش بینی آنها نباشید.
تغییر رنگ محبوب با گذشت زمان امری طبیعی است اما اگر ناگهانی باشد خطرناک و بحث برانگیز و عجیب است.
این وبلاگ بخش اهل بیت را به لینکستان خود اضافه کرد.و هر هفته چند معصوم به لیست خود اضافه میکند.این بخش شامل چندین کتاب در مورد معصوم برای دانلود می باشد
امیدوارم خوشتون بیاد پس با نظرات سازنده تون من رو یاری کنید.
امروزه به خاطر تلاشهای یک فیزیکدان آمریکایی به نام لوییز آلوارز، هر کودکی هم که اندکی به دایناسورها علاقهمند باشد و از میان همه آنها تیرکس را بشناسد، به راحتی میگوید که برخورد یک شهابسنگ با زمین باعث نابودی دایناسورها شده است
این نظریه علمی به اندازهای قابلقبول است که سالهای سال دانشمندان بسیار زیادی روی آن کار کردهاند و هر روز یافته جدیدی را برای تقویت این نظریه علمی ارائه کردهاند. اما نظریه اساسا آنچنان که روی آن مانور داده شده است، درست بهنظر نمیرسد.
دیرینهشناسان سالها این را میگفتهاند اما تا آنجا که کار به فیزیکدانان و تحلیلهای رایانهای غیرقابل تصور مربوط میشد، حرف دیرینهشناسان تنها در مجامع علمی خودشان قابل بررسی بود. دیرینهشناسان از همان سالها همیشه میگفتند آلوارز که به خاطر فعالیتهایش حتی نوبل فیزیک هم گرفته است در این باره چندان درست نمیگوید و نمیتوان تمام انقراضهای شناخته شده در بازههای زمانی مشخصی از تاریخ را به گردن این برخورد فضایی انداخت. خود آلوارز در یک اظهار نظر در باره آنها گفته است: نمیفهمم که چرا برخی دیرینهشناسان این موضوع را که انقراضی مصیبتبار به وقوع پیوسته است، رد میکنند. اینک اما دانشمندانی از جنس خود آلوارز بر خلاف نظریه او به یافتههایی دست پیدا کردهاند که برخورد یک دنبالهدار یا شهابسنگ یا هر چیز دیگری که از فضا به زمین آمده است؛ باعث نابودی یکباره دایناسورهای نبوده است. دیگر خود فیزیکدانها هم حتی باید روی این گفتهها تامل کنند؛ چون این بار بر خلاف گفتههای دیرینهشناسان که ابزارشان سنگوارههایی است که در قفسههای موزههای علوم طبیعی خاک میخورند، دانشمندان از شبیهسازی رایانهای برای بررسی درستی گفتههای آلوارز استفاده کردهاند. در تحقیقی که در دانشگاه واشنگتن سیاتل انجام شده، دوره احتمال برخورد ستارههای دنبالهدار به زمین مورد بررسی قرار گرفته است. این دانشمندان با بررسی شبیهسازیشده رفتار دنبالهدارها به این نتیجه رسیدهاند که احتمال برخورد یک دنبالهدار به زمین در بازه زمانی که آلوارز به آن اشاره داشته و همزمان با انقراض دایناسورها بوده بسیار کم است. این یعنی اینکه دایناسورها بهخاطر برخورد یک دنبالهدار یا جرم خارجی فضایی از بین نرفتهاند. اما این گفتهای نیست که به یکباره مطرح شده باشد. دیرینهشناسان پیشتر هم گفته بودند که دایناسورها برخلاف آنچه آلوارز گفته است به خاطر برخورد یک جسم خارجی فضایی نابود نشدهاند بلکه بهصورت طبیعی منقرض شدهاند.
نظریه انقراض آلوارز
نظریه انقراض دایناسورها توسط سیارکها که در دهه 1970 میلادی توسط آلوارز مطرح شد منشأ نابودی این حیوانات عظیمالجثه را جسمی خارجی عنوان میکند که حدود 5/65 میلیون سال پیش بیرون از فضا به زمین برخورد کرده است. آلوارز برای اینکه چنین نظریهای را اثبات کند افزایش یکباره میزان ایریدیوم در لایههای زمین را مد نظر قرار داده و با توجه به افزایش این ماده که بیشتر در اجرام فضایی وجود دارد به این نتیجه رسیده بود که یک جرم فضایی به زمین برخورد کرده و باعث نابودی دایناسورها شده است. پس از این نظریه دانشمندان دیگر روی آن کار کردند و گفتند که احتمالا یک جرم فضایی که 5 تا 15 کیلومتر عرض داشته در شبهجزیره یوکوتان در جنوب مکزیک به زمین خورده و باعث بهوجود آمدن یک چاله بزرگ به نام چیکولوب شده است. اینکه دایناسورها پیش از برخورد این سیارک به زمین در چه وضعیتی بودهاند هنوز مشخص نیست. برخی میگویند آنها پیش از آن هم وضع مناسبی نداشته و رو به نابودی بودهاند اما برخی دیگر عامل اصلی نابودی آنها را همین برخورد فضایی میدانند. براساس این نظریه، اینکه انقراض دایناسورها چقدر طول کشیده است دقیقا مشخص نیست اما دانشمندان میگویند بسیار سریع بوده است. صورتهای انقراض هم طبق گفته دانشمندان حامی این نظریه مستقیم و غیرمستقیم بوده است. مستقیم به این صورت که باعث کشته شدن دایناسورها در انفجارهای پس از برخورد بوده است و غیرمستقیم به این صورت که با سردشدن اتمسفر زمین دایناسورها به سختی میتوانستند غذا پیدا کنند و کمکم روبهنابودی گذاشتند.
نظر کارشناسان
یکی از دیرینهشناسانی که در این باره اظهارنظر کرده بورلی هالستد انگلیسی است. هالستد برای رد نظریه آلوارز به نکات کلیدی گفتههای او حمله کرده بود. یکی از دلایل محکمی که آلوارز در نظریه خود به آن استناد کرده بود وجود میزان بسیار زیادی ایریدیوم در سطح زمین بوده است. هالستد در مقابل میگوید طبق یافتههای زمینشناسان که این ایریدیوم مورد بحث در طول هزاران سال بر اثر فعالیتهای آتشفشانی از دل زمین به سطح آن رسیدهاند و بر خلاف گفتههای آلوارز که به یکباره در سطح زمین پیدا شدهاند، طی مدت زمانی میان 10 هزار تا 100 هزار سال در زمین انباشته شدهاند.
نکته دیگری که هالستد به آن اشاره دارد این است که نظریه آلوارز تنها دایناسورها را مورد بررسی قرار میدهد. چگونه است که یک سیارک به زمین برخورد میکند اما تنها دایناسورها را نشانه میرود؟
آیا این سیارک از پیشبرنامهریزی شده بوده که تنها دایناسورها را نابود کند؟ پس حساب کار دیگر موجودات دریایی و خشکیزی و گیاهان چه میشود؟
هالستد در این باره میگوید: شما این نظریه را تصور کنید که انقراض را در تمامی جهات توضیح میدهد، ولی نیاز دارید درباره پرندگان، پستانداران، ماهیان مرکب، ماهیان خاردار، مارمولکها، مارها، تمساحها و لاکپشتها هم بیندیشید که گویی هیچیک از آنها متوجه بروز بحران شدید در اطرافشان نیستند. هالستد در این حال به این نکته هم اشاره میکند که هنوز نمیتوان بهجز روند طبیعی برای منقرض شدن دایناسورها دلیل قانعکنندهای آورد. وی میگوید ما هم دقیقا نمیدانیم که چرا دایناسورها نابود شدهاند. در مقابل این سؤال اما ما نظریههای عجیب و غریب ارائه نمیدهیم بلکه سعی میکنیم بیش از گذشته نمونه به دست آوریم و روی آن تحقیق کنیم.
البته حالاتی شبیه لبخند و خنده انسانی در میمونهای انساننما در حین بازیهای اجتماعی دیده شده است.
این نوع پاسخ رفتاری به عنوان پیامی به گروه عمل میکند که احساسات مثبت را منتقل میکند،استرس را کاهش میدهد، و انسجام گروهی را افرایش میدهد.
طنزهای برانگیزاننده خنده در انسانها در چند مرحله عمل میکنند. هنگامی که به یک جوک گوش میدهید، اولین چیزی که ذهن شما جلب میکند، شاهبیت آن است که معمولا به صورت یک پایانبندی خلافقاعده و ناجور است.
بعد ذهن شما شروع به مشکلگشایی میکند تا این عدم تناسب یا غافلگیری را تفسیر کند.
نهایتا مغز میتواند این مراحل ذهنی را بازشناسی کند، و در مجموع، فرآیند طنز در ذهن شما شکل میگیرد و پاسخی از خنده را باعث میشود.
واسطه عصبی دوپامین (یک ماده شیمیایی در مغز) مسئول است که امکان رخ دادن این مراحل را در مغز را فراهم میکند. دوپاین به ما امکان میدهد که هنگامی که میخندیم، احساس لذت کنیم.
برخی از بررسیها نشان دادهاند که سلامتی بیماران دچار بیماری مزمن که در معرض تحریکهای سرگرمکننده قرار میگیرند، بهبود پیدا میکند.
ضربالمثل "خنده بر هر درد بیدرمان دواست" ظاهرا حظی از حقیقت در خود دارد.
یک رصد خانه فضایی ناسا که در ماه مارس امسال پرتاب شده بود سیاره ای را در حال گردش به دور ستاره مرکزی ردیابی کرده است
به گزارش کنجکاو تلسکوپ کپلر که هم اکنون در مدار زمین می گردد در آزمونی برای محک توانایی هایش، اتمسفر این سیاره خارج از منظومه شمسی را ردیابی کرده است.
ماموریت کپلر جستجو برای یافتن سیاراتی با ابعاد مشابه زمین است که ممکن است قابلیت پیدایش حیات در آنها وجود داشته باشد. کپلر همان بخشی از کهشکان را جستجو می کند که ما نیز در آن قرار داریم.
اولین یافته های تلسکوپ بر داده هایی که طی 10 روز پیش از شروع کار رسمی این رصدخانه جمع آوری شده بود استوار است.
این نتایج در نشریه علمی "ساینس" چاپ شده است.
سیاره ای که کپلر شناسایی کرده HAT-P-7 نامگذاری شده و حول ستاره ای در فاصله تقریبا هزار سال نوری از زمین می گردد.
این کره دورافتاده تنها ظرف 2/2 روز حول ستاره مرکزی می گردد و در مقایسه با زمین، 26 بار به ستاره مرکزی نزدیکتر است.
میزان خمیدگی نور گذرنده از سیاره نشان می دهد که دمای اتمسفر آن در طول روز به 2377 درجه سانتیگراد می رسد.
دیوید کوچ از مقام های مرکز تحقیقات آمس ناسا در کالیفرنیا گفت: "این نتیجه اولیه نشان می دهد که سیستم ردیابی کپلر صاف به هدف می زند."
از قدیم گفته اند: «خنده بر هر درد بی درمان دواست»، اما شاید باور نکنیم وقتی دانشمندان و پزشکان و متخصصان هنوز برای بعضی بیماریها درمانی پیدا نکرده اند، «خنده» خواص درمانی داشته باشد.
راستی شما چه فکر می کنید؟
آیا تا به حال به مشکلی برخورد کرده اید که غیر قابل حل باشد، اما با خنده از کنارش گذشته باشید و بعد خود به خود حل شده باشد؟
یا بر عکس با آدمهایی روبه رو شده اید که یک کار ساده را با گره های ابرو و عصبانیت و کج خلقی به یک معضل و مشکل غیر قابل حل تبدیل کرده اند؟
آیا هیچ وقت امتحان کرده اید، وقتی بخندید و با خوشرویی با دوست و همکار و همسر و فرزند و غیره برخورد کنید، همه دوستتان دارند و در نتیجه با هیچ در بسته ای مواجه نمی شوید و بر عکس، خشم و عصبانیت و اخم باعث شده درهای خوشبختی به روی شما بسته شود؟
تحقیقات نشان داده: خنده، شادمانی و امید می تواند حتی در درمان بیماریها از جمله سرطان مؤثر باشد.
در این خصوص متخصصان انکولوژی (سرطان شناسی) معتقدند: بیماران مبتلا به سرطان که تحت درمان قرار دارند، در صورتی که روحیه شاد و امیدوار داشته باشند، به درمان پاسخ بهتری می دهند و می توان به بهبود آنها امیدوار بود، در حالی که بیماران ناامید به درمانها پاسخ مثبت نمی دهند و با زندگی وداع می کنند.
اگر می خواهید درباره «خنده» و تأثیر آن بر سلامت جسم و روان بیشتر بدانید، گفتگوی ما را با دکتر «ایرج وثوق» روانپزشک، مشاور خانواده و عضو هیأت علمی دانشگاه بخوانید:
خنده چیست؟
* آقای دکتر وثوق، لطفاً خنده را تعریف کنید و بگویید خنده چیست؟
** خنده در واقع مؤلفه ای است که در چهره ظاهر می شود و یک نمود ظاهری از احساس درونی انسان است. تمام احساسات ما به شکل رفتار خودشان را نشان می دهند و یکی از احساسات خوشایند و خوبی که همان احساس شادمانی است، خودش را به صورت «خنده» نشان می دهد. به همین دلیل وقتی می خندیم در درونمان احساس خوبی را تجربه می کنیم.
* آیا همه خنده ها احساس شادمانی ایجاد می کند یا بر اساس شرایط، نوع و تأثیر آن متفاوت است؟
** اگر خنده واقعی باشد، احساس شادمانی را به وجود می آورد، اما بعضی وقتها خنده ها ظاهری است، یعنی فرد در درون خودش احساس خوشی ندارد و ظاهراً می خندد. به این نوع خنده متناقض یا «پارادوکس» می گویند، به این معنی که در درون یک احساس و در بیرون احساسی متفاوت وجود دارد.
معمولاً نوع خنده خیلی زود شناخته می شود، چون اثری که ما انتظار داریم در طرف مقابل ما ایجاد نمی کند. به همین دلیل گاهی واژه «زهرخند» یا «نیشخند» در کنار «لبخند» جای می گیرد. مثل افرادی که ظاهراً می خندند، اما در درونشان غوغایی برپاست و فقط تظاهر به خنده می کنند.
نقش واسطه های شیمیایی
* در اثر خنده چه فعل و انفعالاتی انجام می شود و به لحاظ علمی، آیا خندیدن برای انسان مفید است؟
** واسطه های شیمیایی مغز ما تحت تأثیر عوامل هیجانی دستخوش تغییر و تحول می شوند. مثلاً وقتی ما غمگین هستیم، تنظیم «سروتونین» که یک ناقل شیمیایی است، در مغز ما به هم می خورد.
در واقع وقتی افسرده و غمگین هستیم، سروتونین کاهش پیدا می کند، اما وقتی می خندیم «دوپامین» که به عنوان ناقل شیمیایی در موضوعاتی مثل لذت بردن از زندگی و... اثر دارد، افزایش پیدا می کند و با زیاد شدن دوپامین احساس خوشی و لذت در ما ایجاد می شود و احساس رضایتمندی از زندگی پیدا می کنیم. اثرات واسطه های شیمیایی بسیار شگفت انگیز است، به طوری که با آزاد شدن دوپامین در اثر خندیدن (اگر از ته دل باشد) آنقدر احساس رضایت از زندگی به ما دست می دهد که حتی اگر وضع اقتصادی خوبی هم نداشته باشیم، باز هم از زندگی راضی خواهیم بود، زیرا همین واسطه های شیمیایی میزان رضایت ما را از زندگی بالا می برند.
«خنده» علاوه بر احساس رضایت و خوشحالی در زندگی اگر از ته دل باشد و تظاهر نباشد باعث افزایش یادگیری نیز می شود. (دوپامین باعث افزایش یادگیری می شود(
افراد سالم می خندند
* چرا بعضی افراد خنده رو هستند و راحت می خندند، اما بعضی ها با خنده قهرند؟
** یکی از مکانیسمهای دفاعی در افرادی که سلامت روان دارند، شوخ طبعی است و با اینکه با مسایل و مشکلات و سختی ها روبه رو می شوند، توانایی به شوخی گرفتن بعضی مسایل را دارند و گاهی به مشکلات خودشان می خندند که به این افراد «هیومور» می گویند.
در واقع می توانیم بگوییم خنده مکانیسم بالغ است و افرادی که نمی خندند، دارای شخصیتهای ناپخته و نابالغ هستند و این افراد را حتی به زور نمی توانید بخندانید و به هیچ شیوه ای نمی توانید آنها را وادار به خندیدن کنید.
معمولاً این افراد دارای شخصیتهای بدبین، خسیس، افسرده و گوشه گیر هستند که به آنها «اسکیزوئید» می گویند، یعنی افرادی که راحت نمی خندند.
این افراد از چیزی لذت نمی برند. مثلاً در افرادی که دچار افسردگی می شوند، یکی از ویژگیهای آنها این است که طی مثلاً دو هفته از چیزی لذت نبردند و در ناحیه پیشانی آنها خطوط امگا دیده می شود.
انرژی مثبت کسب کنید
* همنشینی با این افراد چه پیامدهایی دارد؟
** تحقیقات دکتر «ایموتو» در سال 1990 تا سال 2000 طی 10 سال مطالعه روی کریستالهای آب خیلی جالب است، وقتی در این بررسی کریستالهای آب را می گرفتند و در مقابل آنها می خندیدند، شکل کریستالها زیبا می شده، اما وقتی گریه می کردند، کریستالها بسیار نازیبا بودند.
این موضوع روی بدن انسان نیز که سه چهارم آن آب است، صدق می کند و بر روح و روان ما اثر می گذارد.
ما همیشه در ارتباط هایمان باید دنبال کسی بگردیم که انرژی منفی به ما ندهد، چون معمولاً انرژیهای اطرافمان را جذب می کنیم و اگر با افراد بدبین و منفی همنشین باشیم، خواه ناخواه انرژی منفی به ما منتقل می شود، در حالی که اگر با آدمهای شاداب و خنده رو نشست و برخاست داشته باشیم، انرژی مثبت از آنها کسب می کنیم و روح و روان ما صدمه نمی بیند.
خنده زیاد ممنوع
* آیا خنده زیاد مفید است یا مضر؟ آیا زیاد خندیدن بیماری تلقی نمی شود؟
** هر چیزی حتی اگر بهترین و مفیدترین باشد، باید متعادل و نرمال باشد و از استاندارد خود تجاوز نکند. «خنده» هم از این قاعده مستثنا نیست و باید در حد تعادل باشد. ما در احادیث دینی هم داریم که خنده باید حد و اندازه داشته باشد.
اگر بی خود و بی جا بخندیم، ضرر دارد، اگر زیاد بخندیم، ضرر دارد. مثلاً افرادی که در هر شرایط و اتفاقی می خندند(مثل وقتی که در یک تصادف چند نفر کشته و مجروح شدند)، دچار مشکل روانی و بیماری هستند و نیاز به درمان دارند.
دوقطبی ها
معمولاً افرادی که دارای اختلالات خلقی دوقطبی هستند یکی از علایم آن شاد بودن بیش از حد آنهاست که باید تحت درمان قرار گیرند و اگر از اندازه خارج شود، نیاز به پیگیری جدی دارند.
کسانی که مسایل جدی زندگی را به شوخی می گیرند، دچار مشکل هستند و باید درمان شوند.
کجا و کی بخندیم؟
* اینکه می گویند، خنده بر هر درد بی درمان دواست، چقدر مورد تأیید است؟
** به طور کلی آدمها باید یاد بگیرند، یک زمانی به مشکلاتشان بخندند که بخواهند مشکل را کوچک کنند، اما نه اینکه به همه چیز و همه کس بخندند. آدمهای لوده و کسانی که بی خودی می خندند، بیمارند و خنده آنها تأثیری در درمان دردشان ندارد و مشکلی را هم حل نمی کند، چه بسا به مشکلاتشان بیفزاید.
بر این اساس، خندیدن باید سنجیده و به موقع باشد. اگر به این صورت باشد، خب در بالا بردن سیستم دفاعی بدن مؤثر است و در افزایش قدرت یادگیری تأثیر دارد و... در نتیجه قدرت مقابله با بیماریها افزایش می یابد و فرد به بیماریهای جسمی هم کمتر دچار می شود.
موانع را کنار بزنید
* برای دستیابی به این مهم، شاد بودن، خندیدن با اثرات مثبت و... چه باید کرد؟
** با توجه به اینکه «خنده» تجلی یک احساس در درون ماست که همان احساس شادی است. هر کسی باید ببیند چه موانعی بر سر راه شاد بودنش قرار دارد و چطور می تواند این موانع را از سر راه بردارد.
به اعتقاد من، اگر هر کس به این موضوع توجه کند که «عمر چقدر کوتاه است» و چه عزیزانی بودند و رفتند اینکه خود ما قرار است چقدر عمر کنیم... از هر نفسی که می کشیم، لذت می بریم و شکر خدا را بجا می آوریم. از اینکه در کنار عزیزانمان هستیم، لذت می بریم و... اگر این احساس را در خودمان بپرورانیم و آن را تقویت کنیم، همیشه شادمان خواهیم بود و این شادی را به دیگران هم منتقل خواهیم کرد.
در حالی که بعضی وقتها خودمان مانع ایجاد می کنیم. یکی از چیزهایی که مانع شادی می شود، وجود افکار منفی در ذهنمان است که باید سعی کنیم از آنها فاصله بگیریم و اگر هر کس بتواند موانع شادی را در زندگی اش تشخیص دهد و آنها را از سر راه بردارد و با آنها مقابله کند، قطعاً آدم شادی خواهد بود و زندگی شیرین و حتی طول عمر بیشتری خواهد داشت.
به قول یکی از استادان که می گفت، انسان باید همیشه دو تا حبه قند توی دلش آب کند، بعد از خانه بیرون برود. اگر این کار را بکند، تمام روزش شیرین خواهد شد. مصداق «بخند تا دنیا به رویت بخندد».
خبرگزاری آلمان از برلین گزارش داد، بیشتر تولیدکنندگان عقیده دارند بهترین راه کاهش مصرف برق تلویزیون تغییر نوع لامپ تصویر آن و همچنین اختراع راههای هوشمندانهتر به منظور کاهش هدررفت نور خروجی است.
تازهترین دستگاههای تلویزیون دارای نمایشگر کریستال مایع (ال سی دی) به جای الکترود منفی لامپهای فلورسنتی (CCFL) به ترکیبی از چراغهای پشت صفحه کریستال مایع موسوم به ال ای دی (LED) مجهز میشوند.
ال ای دی مخفف دیود تشعشع نور است.
اینجا نقطه اول گیج شدنهاست، زیرا صنایع الکترونیکی تلاشی نه چندان موفق را آغاز کردهاند تا نمایشگرهایی به اندازه تلویزیون را تولید کنند که تصویرش با ماتریسی از ال ای دیها شکل میگیرد.
چراغهای پشت صفحه کریستال مایع هیچ ربطی به این فنآوری ندارند. همه آنچه تغییر کرده، منبع نوری است که از طریق صفحه ال سی دی ساطع میشود.
یک دهه است که گفته میشود لامپهای نوری ال ای دی کممصرفتر از لامپهای فلورسنتی هستند، برای همین شگفتآور نیست که تولیدکنندگان تلویزیون هم به این منبع نوری جدید گرایش پیدا کنند.
برای مثال، فیلیپس مدعی ذخیره 40 درصدی انرژی در تلویزیونهایش شده است. راههای مختلف پیکربندی این نوع جدید از نور سردرگمی را بیش از پیش میکند.
سادهترین راه برای به کارگیری ال ای دیها نصب آنها حول چهار گوشه صفحه و فراهم کردن این امکان است که نور پشت صفحه منتشر شود. این روش ارزانتر است و فروشندگان آن را یک مزیت تلقی کرده و میگویند این نمایشگرهای "لبه - نوری" نازکتر از نسلهای پیشین خود هستند.
پیتر کوخ، از ال جی آلمان توضیح میدهد: "برای صفحات بزرگتر نیاز به حدود 500 ال ای دی هست."
سیستم موسوم به نور مستقیم ال ای دی، گرانتر است. به جای آنکه لامپهای ال ای دی حول گوشهها قرار داده شوند، درست در طول پشت صفحه صفآرایی میکنند.
سیستم نور مستقیم ال ای دی ایدهای هوشمندانه است، زیرا تراکم نور را میتوان پشت بخشهای تاریک تصویر کم کرد. این "تیرهسازی موضعی" رنگ مشکی را عمیقتر و طبیعیتر میکند.
ساشا لانگه، از توشیبای آلمان توضیح میدهد: "اگر تصویر از مردمی زیر آسمان شب را داشته باشیم، همه ال ای دیهای پشت آسمان خاموش میشوند به طوری که واقعا به نظر میآید تاریک است."
این امر از آن جهت اهمیت دارد که تلویزیونهای ال سی دی اغلب به نظر میرسد در مقایسه با تلویزیونهای فلت پلاسما نامرغوبتر هستند.
رنگ مشکی موجود در صفحات کنونی ال سی دیها عموما خاکستری تیره است و رنگها عموما زمانی که به صورت مستقیم به صفحه نگاه نکنید، پریده به نظر میرسند.
در طول زمان، نور دهی موضعی به ذخیرهسازی برق و خنکتر ماندن دستگاه تلویزیون کمک میکند.
نورهای جدید عموما از ال ای دیهایی استفاده میکنند که رنگ سفید منتشر میکنند، اما یک متغیر سومی هم موسوم به سیستم نوردهی آر جی بی وجود دارد که از تلفیق ال ای دیهای قرمز، سبز و آبی استفاده میکند.
این سیستم فقط در گرانترین دستگاهها و برای کسانی عرضه میشود که خواهان بهترینها هستند.
در واقع دستگاههای تلویزیون نیاز به چنین درجهبندی لطیفی از رنگها نیاز ندارند، اما اختلاف در زمانی مشهود خواهد بود که به تماشای فیلمهای با کیفیت بالا از لوحهای بلو-ری بنشینید.
شرکت سونی اولین کتاب الکترونیک بی سیم خود را در رقابت با کتاب الکترونیک "کیندل" محصول آمازون معرفی کرد.
مهر:درحال حاضر سلطه بازار پخش کننده های کتاب الکترونیک در اختیار "آمازون" است.
به همین منظور سونی یک پخش کننده بی سیم کتابهای دیجیتال را که یک دارای یک صفحه لمسی 7 اینچی است از ماه دسامبر به قیمت 399 یورو وارد بازار می کند.
این کتاب الکترونیک بی سیم جدید را شرکت AT&T پشتیبانی می کند.
در ماه آگوست سونی با هدف رقابت با آمازون دو کتاب الکترونیک جدید ارزان با اتصال کابلی را که تنها 199 و 299 دلار قیمت دارند عرضه کرد.
این درحالی است که دو نسخه کتاب الکترونیک کیندل محصول آمازون به ترتیب 299 و 489 دلار قیمت دارند.
براساس گزارش رویترز، سونی همچنین اعلام کرد که فروشگاه کتابهای دیجیتال خود را که محتوی یک میلیون عنوان کتاب در فرمت استاندارد Epub است با این محصول جدید بی سیم خود سازگار کرده است.
سونی اولین کتاب الکترونیک خود را در سال 2006 عرضه کرد این در حالی است که کیندل در سال 2007 وارد بازار شد اما با توفیق بیشتری روبرو شد.