امروزه به خاطر تلاشهای یک فیزیکدان آمریکایی به نام لوییز آلوارز، هر کودکی هم که اندکی به دایناسورها علاقهمند باشد و از میان همه آنها تیرکس را بشناسد، به راحتی میگوید که برخورد یک شهابسنگ با زمین باعث نابودی دایناسورها شده است
این نظریه علمی به اندازهای قابلقبول است که سالهای سال دانشمندان بسیار زیادی روی آن کار کردهاند و هر روز یافته جدیدی را برای تقویت این نظریه علمی ارائه کردهاند. اما نظریه اساسا آنچنان که روی آن مانور داده شده است، درست بهنظر نمیرسد.
دیرینهشناسان سالها این را میگفتهاند اما تا آنجا که کار به فیزیکدانان و تحلیلهای رایانهای غیرقابل تصور مربوط میشد، حرف دیرینهشناسان تنها در مجامع علمی خودشان قابل بررسی بود. دیرینهشناسان از همان سالها همیشه میگفتند آلوارز که به خاطر فعالیتهایش حتی نوبل فیزیک هم گرفته است در این باره چندان درست نمیگوید و نمیتوان تمام انقراضهای شناخته شده در بازههای زمانی مشخصی از تاریخ را به گردن این برخورد فضایی انداخت. خود آلوارز در یک اظهار نظر در باره آنها گفته است: نمیفهمم که چرا برخی دیرینهشناسان این موضوع را که انقراضی مصیبتبار به وقوع پیوسته است، رد میکنند. اینک اما دانشمندانی از جنس خود آلوارز بر خلاف نظریه او به یافتههایی دست پیدا کردهاند که برخورد یک دنبالهدار یا شهابسنگ یا هر چیز دیگری که از فضا به زمین آمده است؛ باعث نابودی یکباره دایناسورهای نبوده است. دیگر خود فیزیکدانها هم حتی باید روی این گفتهها تامل کنند؛ چون این بار بر خلاف گفتههای دیرینهشناسان که ابزارشان سنگوارههایی است که در قفسههای موزههای علوم طبیعی خاک میخورند، دانشمندان از شبیهسازی رایانهای برای بررسی درستی گفتههای آلوارز استفاده کردهاند. در تحقیقی که در دانشگاه واشنگتن سیاتل انجام شده، دوره احتمال برخورد ستارههای دنبالهدار به زمین مورد بررسی قرار گرفته است. این دانشمندان با بررسی شبیهسازیشده رفتار دنبالهدارها به این نتیجه رسیدهاند که احتمال برخورد یک دنبالهدار به زمین در بازه زمانی که آلوارز به آن اشاره داشته و همزمان با انقراض دایناسورها بوده بسیار کم است. این یعنی اینکه دایناسورها بهخاطر برخورد یک دنبالهدار یا جرم خارجی فضایی از بین نرفتهاند. اما این گفتهای نیست که به یکباره مطرح شده باشد. دیرینهشناسان پیشتر هم گفته بودند که دایناسورها برخلاف آنچه آلوارز گفته است به خاطر برخورد یک جسم خارجی فضایی نابود نشدهاند بلکه بهصورت طبیعی منقرض شدهاند.
نظریه انقراض آلوارز
نظریه انقراض دایناسورها توسط سیارکها که در دهه 1970 میلادی توسط آلوارز مطرح شد منشأ نابودی این حیوانات عظیمالجثه را جسمی خارجی عنوان میکند که حدود 5/65 میلیون سال پیش بیرون از فضا به زمین برخورد کرده است. آلوارز برای اینکه چنین نظریهای را اثبات کند افزایش یکباره میزان ایریدیوم در لایههای زمین را مد نظر قرار داده و با توجه به افزایش این ماده که بیشتر در اجرام فضایی وجود دارد به این نتیجه رسیده بود که یک جرم فضایی به زمین برخورد کرده و باعث نابودی دایناسورها شده است. پس از این نظریه دانشمندان دیگر روی آن کار کردند و گفتند که احتمالا یک جرم فضایی که 5 تا 15 کیلومتر عرض داشته در شبهجزیره یوکوتان در جنوب مکزیک به زمین خورده و باعث بهوجود آمدن یک چاله بزرگ به نام چیکولوب شده است. اینکه دایناسورها پیش از برخورد این سیارک به زمین در چه وضعیتی بودهاند هنوز مشخص نیست. برخی میگویند آنها پیش از آن هم وضع مناسبی نداشته و رو به نابودی بودهاند اما برخی دیگر عامل اصلی نابودی آنها را همین برخورد فضایی میدانند. براساس این نظریه، اینکه انقراض دایناسورها چقدر طول کشیده است دقیقا مشخص نیست اما دانشمندان میگویند بسیار سریع بوده است. صورتهای انقراض هم طبق گفته دانشمندان حامی این نظریه مستقیم و غیرمستقیم بوده است. مستقیم به این صورت که باعث کشته شدن دایناسورها در انفجارهای پس از برخورد بوده است و غیرمستقیم به این صورت که با سردشدن اتمسفر زمین دایناسورها به سختی میتوانستند غذا پیدا کنند و کمکم روبهنابودی گذاشتند.
نظر کارشناسان
یکی از دیرینهشناسانی که در این باره اظهارنظر کرده بورلی هالستد انگلیسی است. هالستد برای رد نظریه آلوارز به نکات کلیدی گفتههای او حمله کرده بود. یکی از دلایل محکمی که آلوارز در نظریه خود به آن استناد کرده بود وجود میزان بسیار زیادی ایریدیوم در سطح زمین بوده است. هالستد در مقابل میگوید طبق یافتههای زمینشناسان که این ایریدیوم مورد بحث در طول هزاران سال بر اثر فعالیتهای آتشفشانی از دل زمین به سطح آن رسیدهاند و بر خلاف گفتههای آلوارز که به یکباره در سطح زمین پیدا شدهاند، طی مدت زمانی میان 10 هزار تا 100 هزار سال در زمین انباشته شدهاند.
نکته دیگری که هالستد به آن اشاره دارد این است که نظریه آلوارز تنها دایناسورها را مورد بررسی قرار میدهد. چگونه است که یک سیارک به زمین برخورد میکند اما تنها دایناسورها را نشانه میرود؟
آیا این سیارک از پیشبرنامهریزی شده بوده که تنها دایناسورها را نابود کند؟ پس حساب کار دیگر موجودات دریایی و خشکیزی و گیاهان چه میشود؟
هالستد در این باره میگوید: شما این نظریه را تصور کنید که انقراض را در تمامی جهات توضیح میدهد، ولی نیاز دارید درباره پرندگان، پستانداران، ماهیان مرکب، ماهیان خاردار، مارمولکها، مارها، تمساحها و لاکپشتها هم بیندیشید که گویی هیچیک از آنها متوجه بروز بحران شدید در اطرافشان نیستند. هالستد در این حال به این نکته هم اشاره میکند که هنوز نمیتوان بهجز روند طبیعی برای منقرض شدن دایناسورها دلیل قانعکنندهای آورد. وی میگوید ما هم دقیقا نمیدانیم که چرا دایناسورها نابود شدهاند. در مقابل این سؤال اما ما نظریههای عجیب و غریب ارائه نمیدهیم بلکه سعی میکنیم بیش از گذشته نمونه به دست آوریم و روی آن تحقیق کنیم.
از قدیم گفته اند: «خنده بر هر درد بی درمان دواست»، اما شاید باور نکنیم وقتی دانشمندان و پزشکان و متخصصان هنوز برای بعضی بیماریها درمانی پیدا نکرده اند، «خنده» خواص درمانی داشته باشد.
راستی شما چه فکر می کنید؟
آیا تا به حال به مشکلی برخورد کرده اید که غیر قابل حل باشد، اما با خنده از کنارش گذشته باشید و بعد خود به خود حل شده باشد؟
یا بر عکس با آدمهایی روبه رو شده اید که یک کار ساده را با گره های ابرو و عصبانیت و کج خلقی به یک معضل و مشکل غیر قابل حل تبدیل کرده اند؟
آیا هیچ وقت امتحان کرده اید، وقتی بخندید و با خوشرویی با دوست و همکار و همسر و فرزند و غیره برخورد کنید، همه دوستتان دارند و در نتیجه با هیچ در بسته ای مواجه نمی شوید و بر عکس، خشم و عصبانیت و اخم باعث شده درهای خوشبختی به روی شما بسته شود؟
تحقیقات نشان داده: خنده، شادمانی و امید می تواند حتی در درمان بیماریها از جمله سرطان مؤثر باشد.
در این خصوص متخصصان انکولوژی (سرطان شناسی) معتقدند: بیماران مبتلا به سرطان که تحت درمان قرار دارند، در صورتی که روحیه شاد و امیدوار داشته باشند، به درمان پاسخ بهتری می دهند و می توان به بهبود آنها امیدوار بود، در حالی که بیماران ناامید به درمانها پاسخ مثبت نمی دهند و با زندگی وداع می کنند.
اگر می خواهید درباره «خنده» و تأثیر آن بر سلامت جسم و روان بیشتر بدانید، گفتگوی ما را با دکتر «ایرج وثوق» روانپزشک، مشاور خانواده و عضو هیأت علمی دانشگاه بخوانید:
خنده چیست؟
* آقای دکتر وثوق، لطفاً خنده را تعریف کنید و بگویید خنده چیست؟
** خنده در واقع مؤلفه ای است که در چهره ظاهر می شود و یک نمود ظاهری از احساس درونی انسان است. تمام احساسات ما به شکل رفتار خودشان را نشان می دهند و یکی از احساسات خوشایند و خوبی که همان احساس شادمانی است، خودش را به صورت «خنده» نشان می دهد. به همین دلیل وقتی می خندیم در درونمان احساس خوبی را تجربه می کنیم.
* آیا همه خنده ها احساس شادمانی ایجاد می کند یا بر اساس شرایط، نوع و تأثیر آن متفاوت است؟
** اگر خنده واقعی باشد، احساس شادمانی را به وجود می آورد، اما بعضی وقتها خنده ها ظاهری است، یعنی فرد در درون خودش احساس خوشی ندارد و ظاهراً می خندد. به این نوع خنده متناقض یا «پارادوکس» می گویند، به این معنی که در درون یک احساس و در بیرون احساسی متفاوت وجود دارد.
معمولاً نوع خنده خیلی زود شناخته می شود، چون اثری که ما انتظار داریم در طرف مقابل ما ایجاد نمی کند. به همین دلیل گاهی واژه «زهرخند» یا «نیشخند» در کنار «لبخند» جای می گیرد. مثل افرادی که ظاهراً می خندند، اما در درونشان غوغایی برپاست و فقط تظاهر به خنده می کنند.
نقش واسطه های شیمیایی
* در اثر خنده چه فعل و انفعالاتی انجام می شود و به لحاظ علمی، آیا خندیدن برای انسان مفید است؟
** واسطه های شیمیایی مغز ما تحت تأثیر عوامل هیجانی دستخوش تغییر و تحول می شوند. مثلاً وقتی ما غمگین هستیم، تنظیم «سروتونین» که یک ناقل شیمیایی است، در مغز ما به هم می خورد.
در واقع وقتی افسرده و غمگین هستیم، سروتونین کاهش پیدا می کند، اما وقتی می خندیم «دوپامین» که به عنوان ناقل شیمیایی در موضوعاتی مثل لذت بردن از زندگی و... اثر دارد، افزایش پیدا می کند و با زیاد شدن دوپامین احساس خوشی و لذت در ما ایجاد می شود و احساس رضایتمندی از زندگی پیدا می کنیم. اثرات واسطه های شیمیایی بسیار شگفت انگیز است، به طوری که با آزاد شدن دوپامین در اثر خندیدن (اگر از ته دل باشد) آنقدر احساس رضایت از زندگی به ما دست می دهد که حتی اگر وضع اقتصادی خوبی هم نداشته باشیم، باز هم از زندگی راضی خواهیم بود، زیرا همین واسطه های شیمیایی میزان رضایت ما را از زندگی بالا می برند.
«خنده» علاوه بر احساس رضایت و خوشحالی در زندگی اگر از ته دل باشد و تظاهر نباشد باعث افزایش یادگیری نیز می شود. (دوپامین باعث افزایش یادگیری می شود(
افراد سالم می خندند
* چرا بعضی افراد خنده رو هستند و راحت می خندند، اما بعضی ها با خنده قهرند؟
** یکی از مکانیسمهای دفاعی در افرادی که سلامت روان دارند، شوخ طبعی است و با اینکه با مسایل و مشکلات و سختی ها روبه رو می شوند، توانایی به شوخی گرفتن بعضی مسایل را دارند و گاهی به مشکلات خودشان می خندند که به این افراد «هیومور» می گویند.
در واقع می توانیم بگوییم خنده مکانیسم بالغ است و افرادی که نمی خندند، دارای شخصیتهای ناپخته و نابالغ هستند و این افراد را حتی به زور نمی توانید بخندانید و به هیچ شیوه ای نمی توانید آنها را وادار به خندیدن کنید.
معمولاً این افراد دارای شخصیتهای بدبین، خسیس، افسرده و گوشه گیر هستند که به آنها «اسکیزوئید» می گویند، یعنی افرادی که راحت نمی خندند.
این افراد از چیزی لذت نمی برند. مثلاً در افرادی که دچار افسردگی می شوند، یکی از ویژگیهای آنها این است که طی مثلاً دو هفته از چیزی لذت نبردند و در ناحیه پیشانی آنها خطوط امگا دیده می شود.
انرژی مثبت کسب کنید
* همنشینی با این افراد چه پیامدهایی دارد؟
** تحقیقات دکتر «ایموتو» در سال 1990 تا سال 2000 طی 10 سال مطالعه روی کریستالهای آب خیلی جالب است، وقتی در این بررسی کریستالهای آب را می گرفتند و در مقابل آنها می خندیدند، شکل کریستالها زیبا می شده، اما وقتی گریه می کردند، کریستالها بسیار نازیبا بودند.
این موضوع روی بدن انسان نیز که سه چهارم آن آب است، صدق می کند و بر روح و روان ما اثر می گذارد.
ما همیشه در ارتباط هایمان باید دنبال کسی بگردیم که انرژی منفی به ما ندهد، چون معمولاً انرژیهای اطرافمان را جذب می کنیم و اگر با افراد بدبین و منفی همنشین باشیم، خواه ناخواه انرژی منفی به ما منتقل می شود، در حالی که اگر با آدمهای شاداب و خنده رو نشست و برخاست داشته باشیم، انرژی مثبت از آنها کسب می کنیم و روح و روان ما صدمه نمی بیند.
خنده زیاد ممنوع
* آیا خنده زیاد مفید است یا مضر؟ آیا زیاد خندیدن بیماری تلقی نمی شود؟
** هر چیزی حتی اگر بهترین و مفیدترین باشد، باید متعادل و نرمال باشد و از استاندارد خود تجاوز نکند. «خنده» هم از این قاعده مستثنا نیست و باید در حد تعادل باشد. ما در احادیث دینی هم داریم که خنده باید حد و اندازه داشته باشد.
اگر بی خود و بی جا بخندیم، ضرر دارد، اگر زیاد بخندیم، ضرر دارد. مثلاً افرادی که در هر شرایط و اتفاقی می خندند(مثل وقتی که در یک تصادف چند نفر کشته و مجروح شدند)، دچار مشکل روانی و بیماری هستند و نیاز به درمان دارند.
دوقطبی ها
معمولاً افرادی که دارای اختلالات خلقی دوقطبی هستند یکی از علایم آن شاد بودن بیش از حد آنهاست که باید تحت درمان قرار گیرند و اگر از اندازه خارج شود، نیاز به پیگیری جدی دارند.
کسانی که مسایل جدی زندگی را به شوخی می گیرند، دچار مشکل هستند و باید درمان شوند.
کجا و کی بخندیم؟
* اینکه می گویند، خنده بر هر درد بی درمان دواست، چقدر مورد تأیید است؟
** به طور کلی آدمها باید یاد بگیرند، یک زمانی به مشکلاتشان بخندند که بخواهند مشکل را کوچک کنند، اما نه اینکه به همه چیز و همه کس بخندند. آدمهای لوده و کسانی که بی خودی می خندند، بیمارند و خنده آنها تأثیری در درمان دردشان ندارد و مشکلی را هم حل نمی کند، چه بسا به مشکلاتشان بیفزاید.
بر این اساس، خندیدن باید سنجیده و به موقع باشد. اگر به این صورت باشد، خب در بالا بردن سیستم دفاعی بدن مؤثر است و در افزایش قدرت یادگیری تأثیر دارد و... در نتیجه قدرت مقابله با بیماریها افزایش می یابد و فرد به بیماریهای جسمی هم کمتر دچار می شود.
موانع را کنار بزنید
* برای دستیابی به این مهم، شاد بودن، خندیدن با اثرات مثبت و... چه باید کرد؟
** با توجه به اینکه «خنده» تجلی یک احساس در درون ماست که همان احساس شادی است. هر کسی باید ببیند چه موانعی بر سر راه شاد بودنش قرار دارد و چطور می تواند این موانع را از سر راه بردارد.
به اعتقاد من، اگر هر کس به این موضوع توجه کند که «عمر چقدر کوتاه است» و چه عزیزانی بودند و رفتند اینکه خود ما قرار است چقدر عمر کنیم... از هر نفسی که می کشیم، لذت می بریم و شکر خدا را بجا می آوریم. از اینکه در کنار عزیزانمان هستیم، لذت می بریم و... اگر این احساس را در خودمان بپرورانیم و آن را تقویت کنیم، همیشه شادمان خواهیم بود و این شادی را به دیگران هم منتقل خواهیم کرد.
در حالی که بعضی وقتها خودمان مانع ایجاد می کنیم. یکی از چیزهایی که مانع شادی می شود، وجود افکار منفی در ذهنمان است که باید سعی کنیم از آنها فاصله بگیریم و اگر هر کس بتواند موانع شادی را در زندگی اش تشخیص دهد و آنها را از سر راه بردارد و با آنها مقابله کند، قطعاً آدم شادی خواهد بود و زندگی شیرین و حتی طول عمر بیشتری خواهد داشت.
به قول یکی از استادان که می گفت، انسان باید همیشه دو تا حبه قند توی دلش آب کند، بعد از خانه بیرون برود. اگر این کار را بکند، تمام روزش شیرین خواهد شد. مصداق «بخند تا دنیا به رویت بخندد».
اینترنت یک شبکه عظیم است؛ شبکهای از کامپیوترها که میان آنها اطلاعات مبادله میشود. برای آنکه اطلاعات مبادله شود، هر کامپیوتر باید بتواند در شبکه مورد خطاب قرار گیرد.
وینتون سرف در مصاحبه با روزنامه آلمانی "فرانکفورتر آلگماینه" از درآمیختگی اینترنت و تلفن همراه سخن میگوید. نقاط قوت اینترنت را برمیشمرد و به وضعیتی اشاره میکند که شبکه همچون ابری بر فراز سر ماست و ما هر چه را که میخواهیم از آن بیرون میکشیم اینترنت یک شبکه عظیم است؛ شبکهای از کامپیوترها که میان آنها اطلاعات مبادله میشود. برای آنکه اطلاعات مبادله شود، هر کامپیوتر باید بتواند در شبکه مورد خطاب قرار گیرد. به این منظور لازم است هر کامپیوتری شمارهای داشته باشد که به مثابه آدرس آن است. روال مورد خطاب قرار دادن یا گرفتن و کلا روال مبادله اطلاعات، "پروتکل" نامیده میشود که به سادهترین بیان، "از این کامپیوتر به آن کامپیوتر" است.
اصولا این فکر که مبادله باید پروتکل شود، اینترنت را میسر کرده است. پروتکلی که جا افتاد و اینترنت را اینترنت کرد، TCP/IP است، اصطلاحی که مخفف عبارت زیر است:
Transmission Control Protocol/Internet Protocol : پروتکل کنترل انتقال / پروتکل اینترنت. IP آن شمارهای است که هر کامپیوتری در شبکه میگیرد. به گزارش دویچهوله یکی از کسانی که نقش اساسی در طراحی پروتکل TCP/IP داشته است، وینتون سرف (Vinton G. Cerf) است. او را به حق "پدر اینترنت" مینامند. وینتون سرف، متولد ۱۹۴۳ در نیوهیون در ایالت کنتیکت آمریکا، در فاصله سپتامبر ۱۹۷۳ تا مه ۱۹۷۴ در دانشگاه استنفورد با همکاری دانشمند دیگری به نام رابرت کان (Robert E. Kahn) پروتکل کنترل انتقال را ارایه کرد. اینترنت متولد شد.
درآمیختگی اینترنت و تلفن همراه
روزنامه "فرانکفورتر آلگماینه" (FAZ) با وینتون سرف مصاحبه کرده است و از وی در آغاز مصاحبه درباره آینده اینترنت پرسیده است:
آقای سرف، شما را "پدر اینترنت" مینامند، زیرا در شکلدهی به پروتوکل اینترنت نقشی اساسی داشتهاید. از هنگام پیدایش آن پروتوکل تا کنون، اینترنت به مهمترین رسانه تبدیل شده است. به زودی شبکه در سرتاسر جهان دارای بیش از ۲ میلیارد کاربر خواهد بود. آینده اینترنت را چگونه میبینید؟
وینتون سرف به این پرسش چنین پاسخ داده است:
دستگاههای نهایی مصرف، دستگاههایی همچون تلفنهای همراه، هر چه بیشتر با اینترنت درآمیختگی پیدا میکنند. هم اکنون کارکردهای آنلاینی مثل جهتیابی، "تویت" کردن یا تلفن کردن از راه اینترنت (Voice over IP) به استاندارد تبدیل شدهاند. در آینده با کمک تلفن همراه خواهیم توانست چیزهای دیگری را هم کنترل کنیم: دستگاههای الکترونیک تفریحی در خانه، مصرف درست انرژی در ساختمان و امنیت خانههایمان. هر چه میگذرد، بیشتر و بیشتر از شبکه استفاده میکنیم، تا به صورت در جا، دادههایی را گرد آورده و ارزیابی کنیم.
نقاط قوت اینترنت
الکترونیک در سطحی از تکامل خود تفکیک میان سختافزار و نرمافزار را ممکن ساخت. پیشتر هر دستگاهی کارکردی داشت که از ابتدا برای آن مقرر شده بود. دستگاهها "روح" نداشتند. دستگاههایی که با برنامههای مختلفی کار کنند و از نظر تنوع برنامهها باز باشند، منعطف هستند. اینترنت بر روی انعطاف ناشی از تفکیک سخت افزار و نرم افزار در الکترونیک سوار شده است، بنیادی منعطف دارد و خود منعطف است. وینتون سرف در مصاحبه با "فرانکفورتر آلگماینه" قدرت اینترنت را هم در این میبیند که منعطف است و هم این که شبکهای بدون مرکز است. هر کسی میتواند پا در این شبکه بگذارد و بگیرد و بدهد. «هر کسی میتواند تقریبا به هر زبانی مطلب تولید کند و آن را با جهان به اشتراک بگذارد. در شبکه انسانهایی میتوانند به سخن درآیند که پیشتر گوش شنوایی نمییافتند.» سرف، یک نقطه قوت دیگر اینترنت را در این میبیند که در شبکه، کامپیوترهایی با مخازن اطلاعاتی بزرگ قرار دارند که به بقیه خدمات میدهند.
رایانش ابری
Computer را به فارسی رایانه نامیدهاند. اگر بر این پایه به computing که کار با کامپیوتر معنا میدهد، رایانش بگوییم، میتوانیم اصطلاح به تازگی رواجیافته Cloud Computing را به "رایانش ابری" برگردانیم. منظور از آن چیست؟
تاکنون برای پیشبرد کاری مثل نوشتن متن، برنامهای را بر روی سیستم خود سوار میکردیم. در آینده دیگر نیازی به این کار نخواهد بود. دست میکنیم و از درون شبکه، که همچون "ابر" بر فراز سیستم ما گسترده است، برنامه مورد نیاز خود را پیدا میکنیم. نتیجه کار را هم در شبکه ضبط میکنیم تا در همه جا به آن دسترسی داشته باشیم.
به این کار "رایانش ابری" میگویند. وینتون سرف در مورد آن چنین میگوید: «در رایانش ابری برنامههای کاربردی و دادهها در" ابر" یعنی در شبکه میمانند. از این طریق میتوان دادهها را همواره به روز نگه داشت، از آنها محض اطمینان کپی تهیه کرد و از برنامههای کاربردی به سادگی به صورت همزمان استفاده برد.»
رایانش ابری، دادهپردازی را باز شبکهایتر از آن میکند که اینک هست. شبکهایتر شدن شبکه، پیشبینی دیگری در مورد آینده اینترنت است. در شکل هنوز رایج رایانش، که بخش بزرگی از آن در درون سیستم متعلق به کاربر جریان دارد، کپی کردن معمول است، اما بخش سازنده کار سیستم نیست. در رایانش ابری، کپی کردن بسی رایجتر میشود و از این رو بایستی در مورد قوانین کپی کردن بازاندیشی کرد. وینتون سرف میگوید که کارکرد اینرتنت اساسا از راه کپی کردن است. سرف از مدیران "گوگل" است و شاید از این رو بر "کپی" کردن تأکید میکند. اگر "کپی رایت" مانع نمیشد، "گوگل" کپی تمام کتابها را در شبکه مینهاد تا خود از آنها سود برد.
اگه میخواید ببینید بمب هسته ای چطوری کار میکنه و بمب های هیروشیما و ...
خصوصیتهای قابل توجه
اورانیوم هنگام عمل پالایش به رنگ سفید مایل به نقره ای فلزی با خاصیت رادیو اکتیوی ضعیف می باشد که کمی از فولاد نرم تر است. این فلز چکش خوار ، رسانای جریان الکتریسیته و کمی PARAMAGNETIC می باشد. چگالی اورانیوم 65% بیشتر از چگالی سرب میباشد. اگر اورانیوم به خوبی جدا شود به شدت از آب سرد متاثر شده و در برابر هوا اکسید میشود. اورانیوم استخراج شده از معادن می تواند به صورت شیمیایی به دی اکسید اورانیوم و دیگر گونه های قابل استفاده در صنعت تبدیل شود.اورانیوم در صنعت سه گونه دارد:
• آلفا (ORTHOHOMBIC) که تا دمای 667.7 درجه پایدار است.
• بتا (TETRAGONAL) که از دمای 667.7 تا 774.8 درجه پایدار است.
• گاما (BODY-CENTERED CUBIC) که از دمای 774.8 درجه تا نقطه ذوب پایدار است. ( این رساناترین و چکش خوارترین گونه اورانیوم می باشد.)
دو ایزوتوپ مهم ان U235 و U238 می باشند که 235 Uمهمترین ایزوتوپ برای راکتورها و سلاحهای هسته ای است. چرا که این ایزوتوپ تنها ایزوتوپی است که در طبیعت وجود دارد و در هر مقدار ممکن توسط نوترونهای حرارتی شکافته میشود. ایزوتوپ U238 نیز از این جهت مهم است که نوترونها را برای تولید ایزوتوپ رادیو اکتیو جذب کرده و آن را به ایزوتوپ PU239 پلوتونیوم تجزیه می کند. ایزوتوپ مصنوعی U233 نیز شکافته شده و توسط بمباران نوترونی THORIUM232 بوجود می آید.
اورانیوم اولین عنصر یافته شده بود که می توانست شکافته شود. برای نمونه با بمباران آرام نوترونی ایزوتوپ U235 آن به ایزوتوپ کوتاه عمر U236 تبدیل شده و بلا فاصله به دو هسته کوچکتر تقسیم می شود که این عمل انرژی آزاد کرده و نوترونهای بیشتری تولید می کند. اگر این نوترونها توسط هسته U235 دیگری جذب شوند عملکرد حلقه هسته ای دوباره اتفاق می افتد و اگر چیزی برای جذب نوترونها وجود نداشته باشد به حالت انفجاری در می آیند. اولین بمب اتمی با این اصل جواب داد «شکاف هسته ای » نام دقیقتر برای این بمبها و بمب های هیدروژنی« آمیزش هسته ای» سلاحهای هسته ای می باشد.کاربردها:
فلز اورانیوم بسیار سنگین و پرچگالی می باشد.اورانیوم خالی توسط بعضی از ارتشها برای ساخت محافظ برای تانکها و ساخت قسمتهایی از موشکها و ادوات جنگی استفاده می شود. ارتشها همچنین از اورانیوم غنی شده برای سوخت ناوگان خود و زیردریایی ها و همچنین سلاحهای هسته ای استفاده می کند. سوخت استفاده شده در راکتورهای ناوگان ایالات متحده معمولا اورانیوم U235 غنی شده می باشد. اورانیوم موجود در سلاحهای هسته ای به شدت غنی می شوند که این مقدار بصورت تقریبی 90% می باشد.
مهمترین کاربرد اورانیوم در بخش غیر نظامی تامین سوخت دستگاههای تولید نیروی هسته ای است که در آنها سوخت U235 به میزان 2الی3% غنی می شود. اورانیوم تخلیه شده در هلیکوپترها و هواپیماها به عنوان وزن متقابل بر هر بار استفاده می شود.دیگر کاربردهای این عنصر عبارتند از :
• لعاب ظروف سفالی از مقدار کمی اورانیوم طبیعی تشکیل شده است (که داخل فرایند غنی سازی نمی شود) که این عنصر برای اضافه کردن رنگ با آن اضافه می شود.
• نیمه عمر طولانی ایزوتوپ اورانیوم 238 آن را برای تخمین سن سنگهای آتشفشانی مناسب می سازد.
• U235 در راکتورهای هسته ای BREEDER به پلوتونیوم تبدیل می شود. و پلوتونیوم نیز در ساخت بمبهای هیدروژنی مورد استفاده قرار می گیرد.
• استات اورانیوم در شیمی تحلیلی کاربرد دارد.
• برخی از لوازم نوردهنده از اورانیوم و برخی در مواد شیمیایی عکاسی مانند نیترات اورانیوم استفاده می کنند.
• معمولا کودهای فسفاتی حاوی مقدار زیادی اورانیوم طبیعی میباشند. چراکه مواد کانی که آنها از آنجا گرفته شده اند حاوی مقدار زیادی اورانیوم می باشند.
• فلز اورانیوم برای اهداف اشعه ایکس در ساخت این اشعه با انرژی بالا استفاده می شود.
• این عنصر در وسایل INTERIAL GUIDANCE و GYRO COMPASS استفاده می شود.تاریخچه:
استفاده از اورانیوم به شکل اکسیدطبیعی آن به سال 79 میلادی بر می گردد یعنی زمانی که از این عنصر برای اضافه کردن رنگ زرد به سفال لعابدار استفاده شد (شیشه زرد با یک در صد اورانیوم در نزدیکی ناپل ایتالیا کشف شده است.)
کشف این عنصر به شیمیدان آلمانی به نام مارتین هنریچ کلاپرس اختصاص داده شد که در سال 1789 اورانیوم را به صورت قسمتی از کانی که آن را PITCHBLENDE نامید کشف شد. نام این عنصر را بر اساس سیاره اورانوس که هشت سال قبل از آن کشف شده بود برگزیدند.این عنصر در سال 1841 به صورت فلز جداگانه توسط EUGNE MELCHIOR PELIGOT استفاده شد.
در سال 1896 HENRI BECQUEREL فیزیکدان فرانسوی برای اولین بار به خاصیت رادیو اکتیویته آن پی برد.
در پروژه MANHATTAN نامهای TUBALLOY و ORALLOY برای اورانیوم طبیعی و اورانیوم غنی شده بکار برده شد. این اسامی هنوز نیز برای اورانیوم غنی شده و اورانیوم طبیعی بکار برده می شوند.
در آغاز قرن بیستم تفحص و جستجو برای یافتن معادن رادیو اکتیو در ایالات متحده آغاز شد. منابع رادیوم که حاوی کانی های اورانیوم نیز می بودند برای استفاده آنها در رنگ ساعت های شب نما و دیگر ابزار جستجو شدند. در طی جنگ جهانی دوم اورانیوم از نظر اهداف دفاعی اهمیت پیدا کرد. در سال 1943 UNION MINES DEVELOPMENT CORPORATION کنگره ای را در کلرادو به منظور استفاده ارتش از قدرت اتمی در پروژه MANHATTAN تشکیل داد.
برای اطمینان از ذخایر کافی اورانیوم این کنگره US ATOMIC ENECRY ACT OF 1946 را ایجاد و کمیسیون انرژی اتمی را بوجود آورد. در دهه 1960 ملزومات ارتش تزلزل یافت و در اواخر سال 1970دولت برنامه تهیه اورانیوم خود را کامل کرد. همزمان با همین مساله بازار دیگری به وجود آمد که درواقع همان کارخانه های نیروگاه های هسته ای اقتصادی بود.
ترکیبات:
تترا فلوروئید اورانیوم UF4 که به نمک سبز معروف است یک محصول میانی هگزافلورید اورانیوم می باشد. هگزا فلورید اورانیوم UF6 جامد است که در دمای بالای 56 درجه سانتیگراد بخار می شود. UF6 ترکیب اورانیوم است که برای دو فرایند غنی سازی GASEOUS DIFFUSION و CENTRIFUGE استفاده می شود. و در صنعت با نام ساده HEX خوانده می شود.
YELLOWCAKE اورانیوم غلیظ شده است. نام این عنصر بدلیل رنگ و شکل آن در هنگام تولید میباشد اگرچه تولید امروزه YELLOWCAKE بیشتر به رنگ سبز مایل به سیاه میگراید تا زرد. YELLOWCAKE تقریبا 70 تا 90 درصد اکسید اورانیوم دارد. U3O8
DIURANATE آمونیوم محصول جنبی تولید YELLOWCAKE میباشد که رنگ آن زرد درخشان میباشد. که گاهی اوقات باعث اشتباه شده و YELLOWCAKE نامیده می شود اما این نام درست این محصول نمی باشد.
پیدایش:
اورانیوم عنصر طبیعی است که تقریبا در تمام سنگها آب و خاک به میزان کم یافت می شود. و به نظر می رسد که مقدار آن از ANTIMONY، برلیوم، کادیوم، جیوه، طلا، نقره و تنگستن بیشتر باشد و این فراوانی در حد آرسنیک و مولیبدنیوم است. این عنصر در بیشترکانی های اورانیومی از قبیل PITCHBLENDE،URANINITE ،AUTUNITE,، URANOPHANE, TOBERNITE و COFFINITE یافت می شود.
مقدار بیشتری از اورانیوم در موادی از قبیل صخره های فسفاتی و کانیهای مانند LIGNITE و MONAZITE یافت میشود. که بیشتر برای مصارف اقتصادی از همین منابع استخراج می شود. از آنجا که اورانیوم نیمه عمر رادیو اکتیوی طولانی 4.47X109 سال برای U-238 دارد مقدار آن همیشه در زمین ثابت می ماند.
بنظر میرسد که فرو پاشی اورانیوم و واکنشهای هسته ای آن با توریوم همان منبع گرمایی عظیمی است که در هسته زمین، باعث ذوب شدن قسمت خارجی هسته زمین گردیده و باعث ایجاد حرکت پوسته ای زمین می شود.
معدن اورانیوم صخره ای است که تمرکزهای اورانیومی می باشد که مقدار اقتصادی ان یک تا چهار پوند اکسید اورانیوم در هر تن می باشد که تقریبا 0.05 تا 0.20 درصد اکسید اورانیوم دارد.
تولید و توزیع:
اورانیوم اقتصادی از طریق تقلیل هالیدهای اورانیوم با خاک فلزات قلیایی تولید می شود. همچنین فلز اورانیوم می تواند از طریق عمل الکترولیز 5KUF یا UF4 که در CACL2 و NACL حل شده است به دست آید. اورانیوم خالص نیز از طریق تجزیه حرارتی هالیدهای اورانیوم حاصل می شود.
در سال 2001 مالکان راکتورهای هسته ای غیر نظامی آمریکا از این کشور و منابع خارجی 21300 تن اورانیوم خریداری کردند. قیمت پرداخت شده برای هر کیلوگرم اورانیوم حدودا 26.39 دلار بود که در مقایسه با سال 1998 16% کاهش داشت. در سال 2001 ایالات متحده 1018 تن اورانیوم از 7 عملیات معدنی در غرب رود میسیسیپی تولید کرد. اورانیوم بیشتر توسط فرانسوی ها در کشورهای جهان توزیع شده است.
معمولا کشورهای بزرگتر اورانیوم بیشتری در مقایسه با کشورهای کوچکتر تولید می کنند. چراکه گسترش و توزیع اورانیوم در جهان یک شکل و یکنواخت است. کشور استرالیا ذخایر بسیار زیادی از این عنصر دارد که تقریبا 30% ذخایر دنیا را شامل می شود.
ایزوتوپها:
اورانیوم طبیعی از 3 ایزوتوپ U-238, U-235, U-234 تشکیل شده است که U-238 فراوان ترین آنها (99.3%) میباشد. این سه ایزوتوپ رادیو اکتیو بوده که نیمه عمر آنها عبارت است از U-235 4.5*109 سال که پایدارترین آنها می باشد. U-235 7*108 سال و U234 2.5*105 سال.
ایزوتوپهای اورانیوم می توانند از هم جدا شوند تا تمرکز یک ایزوتوپ بر دیگری را افزایش دهند. این فرایند "غنی سازی" نام دارد. وزن U-235 برای غنی شدن باید 0.711 درصد افزایش یابد. اورانیوم م235 برای استفاده در سلاحهای هسته ای و نیروگاه های اتمی مناسب تر است . این فرایند مقادیر بسیاری اورانیوم بوجود می آورد که در U-235 تخلیه میشوند و خالصترین اورانیوم یعنی U238 اورانیوم خالی یا DU نام دارد. اگر ایزوتوپ 235 بخواهد تخلیه شود باید وزنش 0.711 درصد کم شود.هشدار ها:
اورانیوم ممکن است که درطریق تنفس یا بلع و یا در موارد استثنایی از طریق شکافی روی پوست وارد بدن شود. اورانیوم توسط پوست جذب نمی شود و ذرات آلفای ساطع شده از این عنصر نمی تواند به پوست نفوذ کند. بنابراین اورانیومی که خارج از بدن باشد نمی تواند به اندازه اورانیوم داخل بدن مضر و خطرناک باشد. اگر اورانیوم به بدن وارد شود ممکن است موجب سرطان شده یا به کلیه ها آسیب برساند.
تمام ترکیبات اورانیوم سمی و رادیو اکتیو هستند. سمی بودن این عنصر می تواند کشنده باشد. در مقادیر بسیار کم خاصیت سمی بودن این عنصر به کلیه آسیب می رساند. خواص رادیو اکتیوی این عنصر نیز سیستماتیک و نظام مند است. در کل ترکیبات اورانیوم به سختی جذب روده و ریه میشوند و خطرات رادیولوژیکی آن باقی می ماند. فلز خالص اورانیوم نیز خطر آتش سوزی به همراه دارد.
فرد ممکن است با تنفس غبار اورانیو م در هوا یا خوردن و آشامیدن آب و غذا در معرض این عنصر قرار بگیرد. البته بیشتر این عمل از طریق خوردن آب و غذا صورت می گیرد. جذب روزانه اورانیوم در غذا 0.07 تا 1.1 میکروگرم می باشد. مقدار اورانیوم درهوا معمولا بسیار ناچیز است. افرادی که در کنار تاسیسات هسته ای دولت و یا معادن استخراج اورانیوم زندگی می کنند بیشتر در معرض این عنصر قرار می گیرند
ماسکهایی که ازانواع میوه ها و گیاهان تهیه می شود برای تغذیه پوست، روشن و باز شدن رنگ پوست و بستن منافذ آن بکار می رود. این ماسکها همچنین باعث مرطوب شدن و تنظیم چربی پوست می شوند.
جهت تهیه ماسک از گیاهان تازه حدود 2 مشت از پر گیاه تازه را مخلوط کرده و خرد می کنیم. ترکیبات دیگری که باید به این مخلوط اضافه کنیم عبارتند از: سفیده تخم مرغ، ماست، زرده تخم مرغ، شیر، عسل، لیموترش، سرکه، سبزیجات، روغنهای گیاهی، گیاهان دارویی که بر اساس نوع ماسک یک یا چند نوع از این مواد اضافه می شود.
ابتدا صورت را با آب ولرم شسته و پوست را خشک نمی کنیم. زمانی که پوست کمی مرطوب است ترکیبات آماده شده را به صورت لایه ای روی پوست می مالیم بطوریکه به اطراف چشم مالیده نشود. پس از انجام اینکار دراز کشیده و پاهای خود را کمی بالا نگه می داریم تا جریان خون حفظ شود. این ترکیبات حدود 30-20 دقیقه روی صورت می ماند که بر اساس حساس بودن پوست این زمان متغیر است.
پس از گذشت زمان مورد نظر با کمی پنبه ماسک صورت را به آرامی پاک کنید. در صورت خشک شدن ماسک از پنبه مرطوب استفاده می شود. پس از پاک کردن صورت را با آب ولرم شستشو می دهیم.
ماسکهای صورت گیاهی باعث زیبایی و طراوت پوست می شوند.لازم به ذکر است استفاده از ماسکهای طبیعی بعد از پاکسازی عمیق پوست و بخور دادن پوست می باشد.
نوع ماسک باید بسته به نوع پوستی که فرد دارد انتخاب شود. استفاده از ماسک حدود یک بار در هفته ضرورت دارد، زیرا سلولهای مرده سطحی پوست با شستشوی ساده با آب و صابون ممکن است از بین برود و باعث تیره شدن پوست و از بین رفتن شادابی و طراوت پوست شود.
گفت وگو با معاون برنامه ریزی و امور بین الملل سازمان انرژی اتمی - 1
مکر خداوند پوشیده و پنهان است. درست زمانی و از آن جایی سر می رسد و نابکاران را در بر می گیرد که هرگز گمانش را هم نمی کردند. ایران هسته ای برای دنیای غرب همواره کابوسی هول انگیز بوده است اما تا همین چندی پیش هر وقت این کابوس به سراغشان می آمد خود را اینگونه دلداری می دادند که «خیالبافی است!»، «مگر امکان دارد؟!»، «نمی شود» و... امروز اما آن کابوس در مقابل چشمان ناباور و متحیر دنیای غرب به تمامی محقق شده است و ایران اسلامی فناوری هسته ای را نیز به مؤلفه های انسانی و سرزمینی قدرت استراتژیک خود افزوده است. غرب می تواند حضور و وجود یک ایران هسته ای را بپذیرد و خود را با آن وفق دهد و همچنین این اختیار را هم دارد که همچون بسیاری موارد دیگر رویاروی اراده و خواست ملت ایران بایستد و به عاقبتی گرفتار آید که چندان متفاوت از فرجام دیگر رویارویی های ایران و غرب در سال های پس از پیروزی انقلاب نخواهد بود.
دکتر محمد سعیدی معاون برنامه ریزی و امور بین الملل سازمان انرژی اتمی و عضو کمیته راهبری مذاکرات ایران و اروپاست. در میان حجم انبوه کارهایش فرصتی به ما اختصاص داد تا کمی از تاریخ گذشته بدانیم و اندکی هم در باب دورنمای آینده این پرونده، گفت وگو کنیم. حاصل این دیدار حامل پیامی خوش برای همه کسانی است که فرازوفرودهای این پرونده را تا امروز تعقیب کرده اند. سعیدی در این گفت وگو تأکید می کند که «هیچ کس حق معامله بر سر فناوری تولید سوخت را در کشور ندارد» و همچنین وعده می دهد که دوره سخت و ناگوار تعلیق به زودی به سر خواهد آمد. خواندن این گفت وگو بی گمان برای کسانی که مایلند بدانند چیزی به نام فناوری هسته ای چگونه در ایران شکل گرفت، بی فایده نخواهد بود.
مهدی محمدی
mohammadi@kayhannews.ir
¤ اگر بخواهیم یک رویکرد تاریخی به موضوع فعالیت های هسته ای در ایران اتخاذ کنیم، می دانیم که سابقه موضوع باز می گردد به پیش از انقلاب. ایده های اولیه فعالیت هسته ای همان موقع در ذهن برخی مسئولان شکل گرفت و حتی معاهده NPT را هم ما در 1970، هنگامی امضا کردیم که فعالیت هسته ای چندان جدی در کشور انجام نمی شد. سؤال این است که پیشینه برنامه هسته ای ایران قبل از انقلاب چگونه بوده، چه تصمیماتی اتخاذ شده و تا چه مرحله ای اجرا شده است؟
- دغدغه دست یابی به فناوری هسته ای و ساخت نیروگاه های اتمی از اوایل دهه 50 در ایران قوت می گیرد. با توجه به نیاز کشور به انرژی هسته ای و لزوم تنوع بخشیدن به منابع تامین انرژی، مسئولان همان موقع به فکر توسعه این فناوری در داخل می افتند. برآوردها آن زمان نشان می داده است که منابع انرژی فسیلی رو به اتمام است و به هیچ وجه نمی تواند به عنوان یک منبع مطمئن تامین انرژی در بلندمدت در نظر گرفته شود. بنابراین قبل از انقلاب برنامه ای تنظیم می شود که بر مبنای آن ظرف 20 سال (تا سال 1374) می بایست 23هزار مگاوات برق هسته ای وارد مدار شود. این برنامه حدود سال 1354 تنظیم می شود.
¤ در قالب چند نیروگاه؟
- این را که تنوع و ظرفیت نیروگاه ها چگونه باشد به مطالعات بعدی موکول شده بود. به همین جهت مذاکرات برای ساخت نیروگاه های اتمی با دو کشور آلمان و فرانسه آغاز و منجر به امضای دو قرارداد می شود. در قرارداد اول شرکت زیمنس آلمان متعهد می شود دو نیروگاه در بوشهر بسازد و در قرار داد دوم فرانسوی ها تعهد می کنند دو واحد نیروگاهی 900 مگاواتی در دارخوین احداث کنند؛ که البته این پایه ای بوده است برای امضای قراردادهای دیگر پس از تکمیل این پروژه ها. در کنار برنامه ریزی برای احداث نیروگاه، یکی دیگر از دغدغه های جدی سازمان انرژی اتمی پیش از انقلاب، این بوده است که برای تامین سوخت این نیروگاه ها هم فکری جدی بکند. یعنی ایده ایجاد چرخه تولید سوخت هسته ای پیش از انقلاب شکل می گیرد، آن هم با این استدلال که مهم ترین رکن فناوری هسته ای کشور چرخه سوخت است و اگر چرخه سوخت در کشور ایجاد نشود، نوعی وابستگی دائمی به سوخت خارجی برای نیروگاه ها در کشور باقی خواهد ماند. دلیل این موضوع هم این است که فعالیت هسته ای تا حد زیادی یک مسئله سیاسی است و کشورها به دلایل سیاسی ممکن است هر لحظه از تحویل سوخت امتناع کنند. لذا قبل از انقلاب، بحث چرخه سوخت به طور جدی مطرح می شود و مذاکراتی را در این زمینه با آمریکایی ها و اروپائیها آغاز می کنند. بالاخره پس از چند دور مذاکره در اواخر سال 55 آمریکایی ها راضی می شوند درباره انتقال بخشی کوچکی از فناوری چرخه سوخت به ایران وارد مذاکره بشوند، که آنهم نافرجام می ماند.
¤ کدام بخش؟
-تحقیقات و تولید بخشی از مواد اولیه سوخت، نه بخش غنی سازی.
¤ یعنی UCF؟
- بله، آن هم نه به طور کامل. مثلا در حد تولید کیک زرد یعنی همان کاری که کم وبیش در کره جنوبی هم انجام دادند. الان کره ای ها هم فقط یک بخش بی اهمیتی از چرخه سوخت یعنی بخش تبدیلات شیمیایی اورانیوم را دارند نه بخش های حساس مربوط به غنی سازی و بالاخره مذاکرات درباره چرخه سوخت با آمریکا به نتیجه نمی رسد و به ناچار مذاکراتی را با فرانسوی ها شروع می کنند. در نتیجه آن توافقنامه ای میان ایران و فرانسه در تاریخ اردیبهشت 1354 امضا می شود که فرانسوی ها یک مرکز تحقیقات هسته ای در اصفهان بسازند که تامین کننده نیازهای تحقیقاتی در زمینه سوخت نیروگاه هایی باشد که بنا بوده در ایران ساخته شود. بنابراین بحث چرخه سوخت قبل از انقلاب هم یک چالش جدی بین ایران و غرب بوده است و البته مسئله لاینحل باقی می ماند.
براساس موافقتنامه همکاری های صلح جویانه اتمی میان ایران و فرانسه در سال 1354 دولت فرانسه هفت مورد مشخص را متعهد می گردد. اول: تأسیس یک مرکز تحقیق و توسعه اتمی در ایران. دوم، تربیت نیروی متخصص ایرانی در زمینه هسته ای با ایجاد و توسعه مؤسسات هسته ای. سوم، تحویل ظرفیت برق اتمی تا قدرت 5000 مگاوات از طریق ایجاد راکتورهای قدرت آب سبک 900 و 1000 مگاواتی. چهارم، در مورد تأمین سوخت نیروگاه های اتمی ایران فرانسه متعهد می گردد یک مرکز صنعت ملی برای تولید مواد اورانیوم در ایران ایجاد نماید. و امکان ایجاد چنین تأسیساتی را بطور مشترک در کشورهای ثالث مورد بررسی قرار دهند. نکته جالب توجه در اینجا این است که در آن دوران نیز اعتماد لازم برای تأمین سوخت وجود نداشته است و ایران برای اطمینان بیشتر جهت تأمین سوخت نیروگاه های خود ناچار می شود 10% سهام شرکت «ارودیف» (تولیدکننده سوخت فرانسه) را خریداری نماید و برای تأمین اورانیوم طبیعی خود درصدی از سهام شرکت «راسینگ» نامیبیا را نیز خریداری نماید. پنجم، فرانسه متعهد می گردد که همکاری در زمینه راکتورهای فوق زاینده را در ایران به لحاظ کمک به استقلال ملی از لحاظ انرژی مورد بررسی قرار دهد و ششم، همکاری در زمینه ایجاد تأسیسات آب شیرین کن با استفاده از نیروگاه های اتمی. متعاقب این موافقتنامه قرارداد ساخت دو واحد 900 مگاواتی در سال 1356 امضاء می شود و همچنین لازم است از موافقتنامه ای که ایران با دولت آلمان در سال 1356 در زمینه همکاری های هسته ای امضاء می کنند یاد کنم که در آن موافقتنامه نیز دولت آلمان در زمینه توسعه و تحقیقات هسته ای ساخت نیروگاه های اتمی و سایر تأسیسات هسته ای و تحقیقاتی، آموزش و تربیت نیروی انسانی، امنیت و حفاظت از تأسیسات هسته ای و نهایتاً سوخت اتمی به ایران متعهد می گردد.
¤ حالا به عقیده شما نگرانی غرب درباره تبدیل شدن ایران به یک کشور بهره مند از فناوری هسته ای در دوره طاغوت، تا چه حد واقعی بوده است. با توجه به اینکه می دانیم رژیم پهلوی، رژیمی نبود که بخواهد یا بتواند برای غرب دردسر درست کند.
- نکته ای که وجود داشته این بوده که غربی ها تصور می کرده اند ایران به عنوان یک کشور بزرگ شیعی در منطقه با پیشینه تمدنی عظیمی که دارد و با توجه به پتانسیل انسانی و سرزمینی آن، اگر صاحب قدرت هسته ای بشود، می تواند معادلات منطقه را به هم بریزد. علاوه بر این غربی ها و به خصوص آمریکا سرمایه گذاری اصلی شان را در این خصوص بر روی اسراییل انجام داده بودند و نمی خواستند اسراییل رقیبی پیدا کند.
¤ پس قبل از انقلاب هیچ عملیات اجرایی بر روی سیکل سوخت در کشور انجام نشد؟
- نه، فقط مذاکراتی انجام می شود که آنها هم ناتمام باقی می ماند.
¤ در زمینه انتقال دانش نظری یا مهندسی چرخه سوخت به ایران هم اقدامی نشد؟
- نه، به هیچ وجه.
¤ آقای دکتر، درباره اینکه وقتی پروژه بوشهر متوقف شد و زیمنس کار در آنجا را ادامه نداد، واقعاً چه میزان کار در آنجا انجام شده بود و پروژه دقیقاً در چه مرحله ای قرار داشت، برآوردها کمی متناقض است. گاهی حتی گفته شده است که بوشهر تا 90 درصد تکمیل شده بود. شما اطلاعات دقیق تری در این باره دارید؟
- عدد دقیقی نمی شود ارائه داد. چون بخش اصلی ساخت تجهیزات باید در خود آلمان و توسط شرکت های آلمانی انجام می شد و آنچه ما در این زمینه در اختیار داریم صرفاً یک آمار تقریبی است نه تحقیقی. در مرحله انجام تأسیسات نیروگاه در بوشهر، در بخش ساختمانی مربوط به واحد اول و دوم می توانیم بگوییم کار تا حدود 60-50 درصد انجام شده بود. البته تجهیزات زیادی در آلمان ساخته شده بود که هیچ گاه به ایران منتقل نشد. سوخت فاز اول نیروگاه هم آماده شده بود و در آلمان نگهداری می شد که البته آن را هم هرگز به ایران تحویل ندادند. بعد از انقلاب هیچ موقع برآورد و ارزیابی دقیقی در مورد پروژه بوشهر انجام نشد، عمدتاً به این دلیل که قرارداد به گونه ای بود که اطلاعات مربوط به پروژه می بایست نزد طرف آلمانی نگهداری می شد و چون آلمانی ها هرگز این اطلاعات را در اختیار ما قرار ندادند، امکان انجام یک برآورد دقیق هم به وجود نیامد.
¤ تصمیم درباره ادامه نیافتن کار زیمنس در بوشهر پس از انقلاب توسط ما اتخاذ شد یا توسط آلمانی ها؟
- آنچه که از اسناد برمی آید این است که آلمانی ها در یک دوره ای که پس از انقلاب که تا سال 1361 ادامه می یابد اعلام می کنند که ما حاضر به ادامه ساخت نیروگاه بوشهر نیستیم به این دلیل که مکان پروژه ایران در منطقه جنگی قرار دارد.
¤ بعد از انقلاب، پیش از مقطع سال 61، هیچ مذاکره ای با آلمانی ها صورت نگرفته بود؟
- مذاکرات بدون نتیجه ای وجود داشته است.
¤ اسناد چه می گوید؟
- اسناد این مطلب را تأیید می کند که ایران هم در همان موقع برای تکمیل نیروگاه اعلام آمادگی می کند، اما آلمان ها نمی پذیرند تا اینکه در حدود سال 1361 آلمانی ها اعلام می کنند به این دلیل که بوشهر در یک منطقه جنگی قرار گرفته است، حاضر به ادامه کار نیستند.
¤ به این ترتیب آلمانی ها از انجام تعهداتشان قرارداد ساخت نیروگاه بوشهر سرباز زده و قرارداد را به طور یک جانبه فسخ کرده اند. آیا در قرارداد خسارتی برای چنین کاری در نظر گرفته شده بود؟
- بله، در قرارداد موضوع فسخ قرارداد به داوری ارجاع داده شده بود که این کار انجام شد. متأسفانه در مسیر داوری ما موفقیت چندانی نداشته ایم و الان رسیدگی به موضوع در مراحل پایانی خودش قرار دارد.
¤ موضوع هنوز ادامه دارد؟
- بله، رسیدگی به پرونده همچنان ادامه دارد و در مراحل پایانی خود قرار دارد.
¤ دورنمای آن را چگونه می بینید؟
- قطعاً به نفع ایران نخواهد بود. چون داوری در مجموع به نفع ما رای نداده است.
¤ این به دلیل ضعف های قرارداد بوده یا به دلیل سیاسی عمل کردن دادگاه های غربی؟
- من نمی توانم در این باره داوری دقیقی بکنم. اما آنچه مهم و قطعی است این است که غرب نمی خواست ایران صاحب فناوری نیروگاه های اتمی بشود و طبیعتاً حاضر نبود در این باره خسارتی هم به ایران بپردازد.
¤ آیا آلمانی ها کل پول قرارداد را یک جا از ایران گرفته بودند؟
- بله، بخش قابل توجهی از آن را گرفته بودند.
¤ و چیزی از آن را برنگرداندند؟
- نخیر، هیچ چیز.
¤ بسیار خوب. آقای دکتر، ما پس از انقلاب دقیقاً از چه زمانی و با چه استدلالی به فکر دست یابی به فناوری چرخه سوخت افتادیم؟ آژانس در یک گزارش تفصیلی که اوایل بحران هسته ای ایران درباره مجموعه فعالیت های هسته ای کشورمان منتشر کرد، ادعا می کند تلاش ایران برای کسب فناوری چرخه سوخت در آن ابتدای کار، در حالی که ایران نیروگاه آماده ای نداشته، سوءظن برانگیز است. ما کارمان را در زمینه چرخه دقیق از کی و چگونه آغاز کردیم؟
- ببینید، در آغاز بحث سیکل سوخت مطرح نبوده است. از اواسط دهه 1360 سیاست نظام این بوده است که به فناوری صلح آمیز هسته ای دست پیدا کند. فناوری هسته ای شامل نیروگاه های هسته ای و تامین سوخت آنها می شود. شاید کشور هرگز تصور نمی کرد که آلمانی ها تحت هیچ شرایطی حاضر به تکمیل نیروگاه بوشهر نباشند. ایران در این مدت همواره به دنبال این بوده است که آلمانی ها را متقاعد کند که بیایند و کارشان را به سرانجام برسانند. حتی در حال حاضر از آلمان ها خواسته ایم بیایند و واحد دوم بوشهر را تکمیل کنند. وقتی آلمانی ها به صراحت اعلام کردند که کار را در بوشهر متوقف خواهند کرد، کشور به دنبال جایگزین گشت و بهترین جایگزینی که پیدا کرد، روسیه بود. پس بنابراین، اینگونه نبوده است که برنامه ساخت نیروگاه های هسته ای در ایران هرگز متوقف شده باشد. ما بعد از انقلاب همواره به دنبال تکمیل نیروگاه بوشهر بوده ایم، چون ما همواره برنامه ساخت نیروگاه را تعقیب کرده ایم، این نگرانی هم به موازات آن وجود داشته است که سوخت این نیروگاه ها با رفتاری که غربیها در گذشته داشته اند، چگونه تامین خواهد شد. این نگرانی مختص ما هم نیست. همه کشورهایی که برنامه تولید برق هسته ای دارند اما از فناوری چرخه سوخت بی بهره اند، چنین نگرانی دارند. زیرا سیاستها و دولتها در خارج دائماً در حال تغییر هستند ممکن است امروز متعهد به تحویل سوخت شوند و فردا از دادن آن استنکاف نمایند. بنابراین ما به دنبال این بودیم که در کنار برنامه ساخت نیروگاه، برای تامین مطمئن سوخت آن هم فکری بکنیم. اما توجه به این نکته در اینجا لازم است که تحقیقات در مورد چرخه سوخت، لزوماً و مستقیماً به معنای انجام دادن اقداماتی برای تولید سوخت نیست. ما در اواسط دهه 60 که کار تحقیقات برروی تولید سوخت را آغاز کردیم، در آغاز کارمان صرفاً جنبه آزمایشگاهی و تحقیقاتی داشت و به هیچ وجه صنعتی نبود. شما می دانید فناوری هسته ای از نوع فناوری های فوق العاده سطح بالا (high tech) است و امروز اگر شما کاری را در این زمینه شروع بکنید، 10سال بعد نتیجه می دهد. لذا ما ناچار بودیم که مطالعاتی را در زمینه تولید سوخت آغاز کنیم. تولید سوخت هم مراحل مشخصی دارد. مرحله اول تولید مواداولیه سوخت است یعنی 6UF و مرحله بعدی غنی سازی آن. غنی سازی هم روش های مختلفی دارد، که ما از میان آنها روش ماشین های سانتریفیوژ را برگزیدیم. اگر بخواهم به سؤال شما بازگردم اینطور می توانم بگویم که ما در اواسط دهه 60 کار تحقیقاتی و آزمایشگاهی را برروی تولید سوخت آغاز کردیم و در گام اول برای اینکه اساساً با قطعات ماشین های سانتریفیوژ آشنا شویم، مجبور بودیم این قطعات را وارد کنیم و برروی آنها آزمایش هایی انجام بدهیم.
¤ برای تهیه قطعات چه اقداماتی انجام شد؟
-باوجود اینکه استفاده از فناوری هسته ای برای مقاصد صلح آمیز طبق ماده 4 معاهده NPT حق ماست، متأسفانه این امکان برای ما وجود نداشت که نیازمندی هایمان را از بازار رسمی تأمین کنیم. علاوه بر این طبق موافقتنامه پادمان لزومی نداشته است که ما فعالیت های تحقیقاتی مان را در زمینه تولید سوخت به آژانس اعلام کنیم. بالاخره کار مطالعاتی برروی تولید سوخت آغاز شد و در کنار آن در سفری که در سال 1372 آقای هاشمی رفسنجانی به چین داشتند، قراردادی برای تامین مواداولیه سوخت با آن کشور منعقد گردید. در آن سفر، قرارداد ساخت دونیروگاه تحقیقاتی 300مگاواتی با چینی ها امضا شد و علاوه بر آن چینی ها متعهد شدند برای تامین مواد اولیه سوخت این نیروگاه ها پروژه UCF را در اصفهان بسازند.
¤ قرار بود چینی ها UCF را در حد صنعتی برای ما بسازند یا آن هم تحقیقاتی بود؟
-نه، UCF قرار بود در حد صنعتی ساخته بشود. همین نشان می دهد که برنامه ما از همان ابتدا کاملاً شفاف بوده است. وقتی ما قرارداد احداث دو نیروگاه 300 مگاواتی را به طور علنی و رسمی با یک کشور امضا می کنیم و در کنار آن به دنبال سیکل سوخت می رویم، روشن است که سوخت را برای همان نیروگاه ها می خواهیم نه برای اهداف دیگر.
¤ درباره قطعاتی که ما از بازار آزاد خریداری کرده بودیم، نکته ای هست. از قرار معلوم خیلی از این قطعات اولاً چندان به درد خور نبود و بلااستفاده ماند و ثانیاً این قطعات حامل آلودگی هایی بود که الان برای ما گرفتاری درست کرده است. چرا آن روز که این قطعات خریداری می شد، در این باره دقت کافی به عمل نیامد؟
-ببینید، وقتی شما جنسی را از بازار آزاد می خرید، طبعاً همه شرایطی را که معمولاً برای یک معامله عادی و رسمی در نظر گرفته می شود، نمی توانید در آن لحاظ کنید. در معاملات عادی وقتی شما قصد خرید کالا یا قطعه ای را دارید می توانید به محل تولید آن بروید، جنس را بینید، فروشنده جنس را برای شما باز می کند و تست می کند و حتی کارشناسان شما می توانند بروند و نحوه به کاربردن آن را آموزش ببینند. بعد که کاملاً از سلامت آن اطمینان حاصل کردید، جنس را می آورید و بقیه مبلغ قرارداد را می پردازید. اما در معاملات بازار آزاد اصلا اینگونه نیست. فروشنده به شما می گوید من این جنس را دارم با این قیمت، همین. مثلاً شما قطعات سانتریفیوژ را در نظر بگیرید. شیوه درست این است که موقع خرید مکانی وجود داشته باشد تا خریدار بتواند این قطعات را در آنجا نصب، تنظیم و تست کند. خب، در بازار آزاد مطلقاً چنین امکانی وجود ندارد و اصلاً بسیاری از فروشنده ها از حداقل دانش و تخصص لازم برای این کارها بی بهره اند. پس بنابراین در آن دوران ناچار از خرید قطعات با آن شرایط بودیم.
¤ فکر نمی کنید یک مقدار از مشکل هم به ضعف دانش مهندسی هسته ای نزد ما در آن مقطع باز می گردد؟
-قطعاً همینطور است. من می خواهم عرض کنم که در نیمه دوم دهه 60 ما فقط مفهومی از ماشین سانتریفیوژ را که در کتاب های دانشگاهی موجود بود در اختیار داشتیم و شاید مهندسان و دانشمندان ما حتی یک بار هم این ماشین را ندیده بودند. حتی قریب به اتفاق آن بخش از متخصصان ما که در خارج از کشور تحصیل کرده بودند، به تاسیسات تولید سوخت و حتی تاسیسات نیروگاهی راه نداشته اند.
¤ پس آنچه ما ابتدای کار از بازار آزاد خریدیم، قطعات ماشین های سانتریفیوژ نوع P1 بود؟
-بله، دقیقاً.
¤ نقشه هم خریداری شد؟
-یک سری نقشه های اولیه و کاملاً نامفهوم ماشین های P1 هم بود که به هیچ وجه نمی توانست برای مونتاژ و نصب این ماشین ها به ما کمکی بکند. به همین دلیل ما در یک مقطعی کلیه این قطعات و نقشه ها را کنار گذاشتیم و به مهندسی داخلی خودمان روی آوردیم. در واقع در اوایل دهه 70 تلاش ما این بود که خودمان در داخل این قطعات را طراحی کنیم و بسازیم. در آن زمان البته ما موفق نشدیم و مسایل در حد همان مطالعات ، تحقیقات و بعضی آزمایشها باقی ماند تا رسیدیم به سال .1376 لازم به ذکر است تا سال 76 زحمات بسیار ارزشمندی در زمینه تحقیقات و آزمایش این ماشین ها صورت گرفته بود.
¤ آیا ما هرگز یک ماشین سانتریفیوژ کامل نصب شده هم وارد کرده ایم؟
-نه، آنچه ما وارد کرده ایم همواره در حد قطعه بوده است.
¤ حالا می توانیم وارد این بحث بشویم که فناوری سیکل سوخت چگونه در کشور ما با تکیه بر توان دانشمندان و مهندسین داخلی شکل گرفت و توسعه یافت. در این باره احتمالاً باید ناگفته های بسیاری وجود داشته باشد.
-بله، در دهه 70 یک توانمندی قابل توجهی با توجه به کارهایی که مهندسین ما انجام می دهند در کشور شکل می گیرد اما این توانمندی در حد آزمایشگاهی باقی می ماند و هرگز شکل صنعتی به خود نمی گیرد. تا سال 1376 که کشور تصمیم گرفت ظرف 20 سال 7هزار مگاوات برق هسته ای تولید کند و سازمان انرژی اتمی هم موظف شد کارهای مقدماتی برای تامین سوخت این نیروگاه ها را انجام بدهد، چه در بخش تامین مواداولیه و چه در بخش غنی سازی.
همانطور که می دانید قرارداد پروژه UCF که قرار بود چینی ها در اصفهان بسازند به دلایل مختلف در سال 1375 فسخ شد و ما ناچار شدیم خودمان مطالعات مقدماتی و امکان سنجی های لازم را انجام بدهیم که آیا اساساً متخصصان داخلی ما توان انجام این پروژه را دارند یا خیر. آن موقع تعداد بسیار اندکی در داخل کشور باور داشتند که انجام این کار با تکیه بر توان داخلی شدنی باشد. به هر حال کار جدی در این زمینه از سال 1379 آغاز شد. شاید یکی از نکات بارز در این پروژه این است که در تقریبا تمامی پروژه هایی که در بخش های مختلف مانند نفت، گاز و پتروشیمی اجرا شده است ما منابع (reference) مختلفی در اختیار داشته ایم. مثلا اگر صنعت خودروسازی در کشور ما رشد کرده با کمک مبانی بوده که ما از کمپانی های غربی گرفته ایم و در داخل توسعه داده ایم. اما در فناوری هسته ای نه هیچ کشوری حاضر به همکاری با ما بود، نه هیچ شرکت خارجی و نه حتی منابعی که وجود داشت که اطلاعات مهندسی در اختیار ما بگذارد. نکته دیگر این است که معمولا تاسیسات (plant) هسته ای در دنیا رفرنس های مشخصی دارند. مثلا اگر غنی سازی به روش سانتریفیوژ بخواهد در کشوری پیاده شود، معمولا رفرنس آن شرکت غنی سازی «یورنکو» یا در موارد دیگر شرکت «یورودیف» فرانسه است. یعنی اطلاعات و نقشه های مهندسی از آنجا می آید و با تغییرات اندکی پیاده می شود. اما ما به دلیل محدودیت هایی که با آنها مواجه بودیم در همه زمینه های کار هسته ای یعنی UCF، غنی-سازی، راکتور تحقیقاتی و آب سنگین، هیچ رفرنسی در اختیار نداشتیم. در واقع هیچ اطلاعات دقیقی در اختیار ما قرار نداشت و ما مجبور بودیم همه طراحی های مهندسی را خودمان از صفر انجام بدهیم و این کار بسیار سختی بود به طوری که در سال 1377 که این پروژه در حال بررسی و مطالعه بود، تعداد کسانی که باور داشتند این کار قابل انجام است، به عدد انگشتان یک دست هم نبود. آن دوره برای کشور دوره بسیار دشواری بود چرا که کشور در حال اتخاذ تصمیمی بود که هیچ تصویر روشنی از جزئیات یا حتی دورنمای آن در اختیار نداشت. فضای پیش روی ما کاملا تیره بود. اتفاقی که در بخش هسته ای در کشور ما رخ داده می تواند الگویی برای رشد و توسعه کشور در آینده باشد. ما در حالی کارمان را شروع کردیم که باوری برای توسعه بومی فناوری هسته ای در کشور ما یا وجود نداشت یا اینکه عده بسیار قلیلی به آن باور داشتند. این ناباوری شاید تا سال گذشته هم نزد خیلی ها ادامه داشت.
¤ خارجی ها هم که اصلا باور نمی کردند.
- آنها اصلا تصورش را هم نمی کردند که ایران بتواند در تمامی زمینه های مربوط به سیکل سوخت به پیشرفت هایی چنین چشمگیر دست پیدا کند. به همین جهت هم شما می بینید عمده تبلیغاتی که غرب درباره فعالیت های ما آغاز می کند از سال 1381 به بعد است که تازه متوجه می شوند ایران در حال دستیابی به فن آوری هسته ای است.
¤ شاید بهتر باشد برای بحث درباره پروژه ها تک تک به سراغ آنها برویم. گمان می کنم حق تقدم با UCF باشد.
- CUF یک پروژه حیاتی و اساسی برای ما بود. وقتی چینی ها در سال 1375 رسماً و نهایتاً پس از دو سال مذاکره در سال 1377 اعلام کردند که حاضر به اجرا و تکمیل این پروژه نیستند، من و یکی دیگر از معاونان سازمان بارها به چین سفر کردیم تا شاید بتوانیم آنها را راضی کنیم که لااقل بخشی از کار را انجام بدهند یا طراحی های کامل UCF را به ما بدهند تا ما بتوانیم خودمان بر مبنای آنها پروژه را انجام بدهیم. اما آنها به هیچ وجه حاضر به این کار نشدند. در یک مرحله ای ما برای تامین بعضی تجهیزات کلاس 3 که دارای فناوری فوق العاده سطح بالاست، دچار تنگناهای شدید شده بودیم و مطالعات اولیه ای هم که انجام داده بودیم نشان می داد امکان ساخت این تجهیزات در داخل کشور وجود ندارد و ناچار باید آنها را از خارج وارد بکنیم. به چینی ها و بسیاری کشورهای دیگر روی آوردیم تا شاید بخشی این تجهیزات را به ما بدهند اما هیچ کدام حاضر به انجام این کار نشدند. شاید حتی یک جاهایی چینی ها ما را به مسخره می گرفتند که شما در حد این کار نیستید. یکی از روزهای سخت ما در پکن آن روزی بود که چینی ها با حالت تمسخر به ما گفتند شما قادر به انجام این پروژه نخواهید بود، اگر هم بتوانید کاری بکنید فقط تا مراحل اولیه جلو خواهید رفت و در بخش های بعدی که مراحل high tech پروژه است دچار مشکل خواهید شد، همچنان که خود ما (چینی ها) در آن مراحل به مشکل برخوردیم و روس ها به کمک ما آمدند. شنیدن این حرف ها برای ما واقعا دشوار بود. اما این برخورد چینی ها شاید یکی از مؤثرترین شوک های شیرینی بود که به سازمان انرژی اتمی وارد شد و ما را متقاعد ساخت که باید خودمان تاسیسات UCF را طراحی کنیم و بسازیم.
¤ آیا چینی-ها به خاطر فسخ قرارداد UCF به ما خسارت پرداخت کردند؟
- بله، ما به لطف خدا توانستیم از چینی ها هم اصل پول را پس بگیریم و هم خسارت دریافت کنیم. چین در ابتدای مذاکرات فسخ قرارداد حتی حاضر نبود مبالغی را که ما به عنوان پیش پرداخت، به آنها داده بودیم به ما برگرداند. حرفشان هم این بود که ما طراحی-های بخشی از پروژه را به شما داده ایم و در ازای آن پولی دریافت کرده ایم. بنابراین شما دیگر طلبی از ما ندارید. در حالی که ما عملا نصف مبلغ قرارداد را به طرف چینی داده بودیم.
¤ کل مبلغ قرارداد چقدر بود؟
- 110 میلیون دلار، که ما نزدیک 50درصد آن را به چینی ها داده بودیم. با مذاکراتی که انجام شد و تصمیماتی که در کشور اتخاذ شد، ما هم توانستیم اصل پول پرداختی مان را از طرف چینی پس بگیریم و هم علاوه بر آن حدود 17 میلیون دلار به عنوان خسارت دریافت کردیم. این برای کشور ما که معمولاً در داوری های بین المللی موفق نبوده، توفیق بزرگی بود. نهایتاً ماچیزی در حدود 62 میلیون دلار از چین گرفتیم. عرض کردم که برخورد چینی ها شوک بزرگی به ما وارد کرد. در آن اوایل کار وقتی مهندسین، نقشه های ابتدایی را باز کردند تا ببینند آیا توان انجام این کار را دارند یا نه، بسیاری از مهندسان ما از پیچیدگی این کار وحشت کرده بودند. اما به عقیده من یک تصمیم شجاعانه ای در آن مقطع (سال 1378) توسط مدیریت سازمان گرفته شد. اگرچه خیلی ها تصمیم سازمان را باور نداشتند و عقیده داشتند که مدیران سازمان جاه طلبانه برخورد می کنند. ولی خب مسئولین سازمان این ریسک را پذیرفتند. آن روز شاید کمتر کسی باور داشت که سازمان بتواند چنین کار بزرگی را به سرانجام برسانید. اما امروز باید این را عرض کنم که در همه آفات (لحظه ها) این پروژه این لطف و عنایت مخصوص خداوند بود که راه ما را باز می کرد و مشکلات پیش رویمان را می گشود براساس کریمه شریفه من عتیق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب. خداوند متعال انسانهایی که در مسیر او حرکت کنند هیچگاه در بن بست قرار نمی دهد و بگونه ای به آنها عطا خواهد کرد که محاسبات مادی نتوانند آنرا محاسبه کنند. در یک مرحله ای ما در بخش طراحی مهندسی به مشکلاتی بسیار پیچیده ای برخوردیم ولی خیلی زود به نحو معجزه آسایی همه مشکلات محاسباتی ما حل شد. یا در مورد همان تجهیزات کلاس 3 دارای فناوری سطح بالا که عرض کردم از چینی ها می خواستیم آنها را به ما بدهند و آنها می گفتند این تجهیزات در انبار است اما آنها را به شما نخواهیم داد، ما مجدداً یک امکان سنجی کردیم و معلوم شد می توانیم بخش عمده ای از آنها را در داخل بسازیم. باز این ریسک انجام شد که شرکت های داخلی را شناسایی کردیم و ساخت این تجهیزات را به آنها سفارش دادیم. در ادامه این کار ما به تدریج متوجه شدیم تمام این تجهیزات را می توانیم در داخل بسازیم. یعنی لطف خدا اینطور بود که کاری را که ما در یک مقطعی تصورش را هم نمی کردیم که بتوانیم در داخل انجام بدهیم، سال بعد فهمیدیم صددرصد در داخل و توسط بعضی شرکت های خصوصی و دولتی انجام شدنی است. جالب این است که بعضی از این شرکت ها خودشان هم نمی دانستند که قادر به انجام چنین کاری هستند، به خاطر اینکه در طول عمر کاری شان اساساً با چنین نقشه هایی مواجه نشده بودند. اما بعد که وارد کار شدند از آنجایی که صنعت هسته ای دارای بالاترین استانداردهای ایمنی و تضمین کیفیت است، مجبور شدند استانداردهای جدیدتری را وارد بکنند و خودشان را با آنها وفق بدهند و همین موضوع منجر به ارتقای فوق العاده سطح کار آنها شد. پس از اینکه ما از این مرحله ساخت قطعات و تجهیزات عبور کردیم، وارد مرحله نصب شدیم که خود این مرحله یک دنیای کاملاً جدیدی برای مهندسین ما بود. مهندسین ما تا آن موقع هرگز تجربه نصب قطعات و تجهیزات در یک کارخانه کامل هسته ای را نداشتند چرا که کارهایمان تا آن زمان صرفاً در حد آزمایشگاهی بود. ما با همان متخصصینی که کارهای طراحی و ساخت قطعات را انجام داده بودند، وارد مرحله نصب شدیم. کار نصب آغاز شد و به گونه ای پیش رفت که ما در بهمن سال 1382 به مسئولان عالی رتبه کشور اعلام کردیم که این پروژه آماده راه اندازی است. این واقعیتی است که همان موقع هم خیلی از افراد باور نمی کردند که راه اندازی این پروژه امکانپذیر باشد. مسئولین کشور آن موقع تصمیم گرفتند که این پروژه راه اندازی بشود. ما در 24 اسفند 1382 بعد از شورای حکام مارس 2004 با توکل به خداوند و توجهات امام عصر(عج) این پروژه را راه اندازی کردیم.
¤ یعنی مواد اولیه را به UCF تزریق کردید؟
- دقیقا. اولین مرحله ای که ما انجام دادیم تبدیل اکسیداورانیوم تا AUC بود... این اولین تجربه یک کار بزرگ و صنعتی هسته ای در کشور ما بود، باز خیلی ها باور نمی کردند که ما موفق بشویم. من می توانم خدمت شما بگویم آن ایامی که متخصصین، به طور شبانه روزی برای تولید AUC و بعد تبدیل آن به 2UO و 4UF تلاش می کردند، شباهت بسیار زیادی به شب های عملیات در دوران دفاع مقدس داشت. مهندسان ما با شور و شوقی غیرقابل وصف کار می کردند درحالی که می دانستند چه کار خطرناکی انجام می دهند. اگر در مرحله نصب در کار ما اشکالی وجود داشت و پس از تزریق، مواد اورانیومی از جایی نشت می کرد، جان همه به خطر می افتاد. متخصصین ما در شرایطی بودند که مرگ را جلوی چشم خودشان می دیدند. اما به هر حال توکل به خداوند در دل های آنها چنان اعتماد و استحکامی پدید آورده بود که توانستند کار را به خوبی جلو ببرند و ما نهایتاً در 15 فروردین 1383 توانستیم برای اولین بار ماده 4UF را در کشور تولید بکنیم. یعنی مرحله رسیدن از کیک زرد به 4UF فقط حدود 20 روز طول کشید این کار بسیار عظیمی بود و عظمت آن را قبل از هر کسی مقام معظم رهبری و بعد دیگر مسئولان عالی نظام دریافتند. بعد از تولید 4UF بود که متخصصان ما به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتند و لطف و تفقد ایشان در آن دیدار روحیه آنها را چنان ارتقا داد که تصمیم گرفتند به سرعت به سمت تولید 6UF که ماده نهایی پروژه UCF است، حرکت کنند. باز عده ای در آن مقطع می گفتند ما شاید بتوانیم 4UF تولید بکنیم اما موفق به تولید 6UF نخواهیم شد چون کار فوق العاده دشواری است و نیاز به دست یابی به سطوح بسیار بالای دانش مهندسی هسته ای دارد. یک ساعت بعد از دیدار با رهبر معظم انقلاب بود که جلسه ای در سازمان انرژی اتمی به ریاست جناب مهندس آقازاده تشکیل شد و تصمیم گرفته شد که تأسیسات برای تولید 6UF مهیا بشوند. بعد از آن در خرداد 1383 ما توانستیم برای اولین بار در کشور 6UF تولید بکنیم که خشم فوق العاده شدید غربی ها را به همراه داشت و شما به یاد می آورید که حجم سنگینی از تبلیغات علیه ما در آن مقطع آغاز شد.
¤ آیا فعالیت های ما در UCF به اطلاع آژانس رسیده بود؟
- بله، در سال 2000 زمانی که تأسیسات UCF در اصفهان درحال خاک برداری بود، آقای البرادعی از آن بازدید کرد و ما آنجا رسماً به آقای البرادعی گفتیم ما می خواهیم در این مکان کارخانه UCF را که چینی ها قرار بود بسازند و نساختند، احداث کنیم. درواقع ما 9 ماه قبل از موعدی که موافقتنامه پادمان برای اعلام این تأسیسات به آژانس معین کرده بود، آن را به آژانس اطلاع دادیم. من یک نکته دیگری را هم درباره UCF خدمت شما بگویم. در قراردادی که برای ساخت UCF با چینی ها منعقد شده بود، قرار بر این بود که آنها ظرف مدت 11 سال از 1372 تا 1383 پروژه را تحویل ما بدهند. اما ما خودمان که کار را شروع کردیم؛ در اواخر سال 1379 احکام عملیاتی و اجرایی این پروژه را به گروه های کاری دادیم، در اواخر سال 1382پروژه را شروع به راه اندازی کردیم، مراحل راه اندازی به طور کامل در خرداد 1383 انجام شد و شروع بهره برداری این پروژه در شهریورماه 1383 بود. یعنی کل کار مجموعا حدود 4 سال طول کشید. در این جا لازم است به مدیریت دلسوزانه جناب آقای مهندس آقازاده و مدیریت شایسته جناب آقای دکتر قنادی معاونت تولید سوخت سازمان اشاره نمایم که یکی از مبانی تحقق پروژه UCF بوده است.
دانشمندان رباتی ساختند که توانایی شناختن چهره ها و حرف زدن و گفتگو با انسان را دارد.
این روبات ریم-ب نام دارد و شبیهترین روبات به انسان در جهان محسوب میشود.
این روبات نمونهای از نسل آینده روباتها است که ۶۰ کیلوگرم وزن دارد و از امکاناتی برخوردار است که آن را به روبات آینده که میتواند به خود متکی باشد تبدیل میکند.
این روبات میتواند با انسان حرف بزند و شماری از کارهای منحصر به فرد و پیچیده را انجام دهد.
این روبات مجهز به لیزر مادون قرمز در پاهایش است و به آن امکان میدهد در مسیر درست پیش برود.
ریم-ب همچنین می تواند باری معادل ۲۵ درصد وزن خود را حمل کند و از این نظر یکی از قدرتمندترین روباتها در جهان محسوب میشود.
این روبات یک متر و ۴۷ سانتی متر طول دارد و انگشتانش را با کمک دوازده موتور حرکت میدهد.
گروهی از متخصصان ۴ سال وقت صرف کردند تا به این مرحله برسند.