امروز سوم تیرماه اولین روز ماه رجب است، روزی که در آن یک میلاد پربرکت و بزرگ حادث شده و آن هم ولادت پنجمین اختر تابناک امامت، حضرت امام محمدباقر (ع) است .
قبل از آنکه در باب این روز و شخصیت آسمانی امام (ع) سخن بگوییم ، کتاب تذکر‌الاولیا را می‌گشاییم وکلماتی چند در باب آن حضرت به نقل از عطار نیشابوری نقل می‌کنیم که عطار چنین زبان به وصف ایشان می‌گشاید، «آن حجت اهل معاملت ، آن برهان ارباب مشاهدت، آن امام اولاد نبی، آن گزیدهاحفاد علی ، آن صاحب باطن و ظاهر، ابوجعفر محمد باقر (ع...)
نقل است امام باقر (ع) در روز جمعه نخستین روز ماه رجب سال 57ه- در شهر مدینه چشم به جهان گشودند. او را محمد نامیدند. آورده‌‌اند پدر گرامیشان امام سجاد (ع) پس از تولد فرزند بزرگوارشان که اولین فرزند خانواده بود ؛ او را در آغوش گرفتند . پس از نوازش ، برگوش راست او اذان و برگوش چپش اقامه خواندند. آن گاه این مولود مبارک را «محمد» نامیدند و برآن حضرت کنیه «ابوجعفر» نام نهاده شد ، هر چند که ایشان به واسطه تسلط برعلوم و اشاعه علوم مختلف، بخصوص علوم دینی و آسمانی به لقب «باقرالعلوم» درمعنای شکافنده دانشها شهرت یافتند.
عظمت امام باقر (ع) زبانزد خاص و عام بود . چنانچه هر جا سخن از والایی هاشمیان و علویان و فاطمیان به میان می‌آمد ، ایشان را یگانه وارث آن همه قداست و بزرگواری می‌دانستند . البته ناگفته نماند آن حضرت اولین فرزند در خاندان علوی بود که از نسل دو امام (امام حسن ع) و امام حسین (ع) بودند . چرا که پدر گرامی‌شان ، امام سجاد (ع) و مادر گرامی‌شان ام عبدالله (فاطمه ) دختر امام حسن (ع) است ، آن‌گونه که راجع به مادر بزرگوارشان امام صادق (ع) می‌فرمایند: «آن بانو ، صدیقه‌ای بود که همانند او در میان فرزندان امام حسن (ع) دیده نشده است .» البته در برخی کتب تاریخی از قول امام محمد باقر (ع) داستانی در باب زندگی مادرشان نقل شده که نشان از عظمت و بزرگواری ایشان دارد،‌ چنانچه امام (ع) نقل می‌کنند : روی مادرم نزدیک دیواری نشسته بود که ناگهان دیوار شکافته شد و ما صدای هولناک فروریختن دیوار را شنیدیم . در این حال، مادرم دست خود را بلند کرد و به سوی دیوار گرفت و گفت: «به حق مصطفی (ص) سوگند یاد می‌کنم که خداوند اجازه سقوط به تو نداده است .» پس دیوار لحظه‌ای معلق ماند تا مادرم از آن بگذشت . پس از آن ، پدرم یک صد دینار از برای مادرم صدقه داد.»
همان طور که در تواریخ آمده ، ائمه اطهار (ع) هر کدام بنابر مقتضیات زمانه خویش در امری سکان هدایت جامعه را به دست می‌گرفتند تا همگان را در سایه سار این امر به مقصد نهایی که همانا سرافرازی و عزت بود، برسانند. بنابراین امام محمد باقر (ع) بنابر مقتضایات زمانه خویش که همراه با بیداری نسبی مسلمانان و توجهات ایشان به علوم مختلف بود ، از منظر علم و دانش به هدایت جامعه اسلامی پرداخت که در ادامه سخنی چند دراین مورد به رشته تحریردر می‌آ‌ید.
اما قبل از هر چیز روایتی نقل می‌شود که در کتب گوناگون تاریخ آمده است که آن حضرت در میان القاب مبارک مختلف، سه لقب مهم داشت که عبارت بودند از ، باقرالعلوم (شکافنده دانش‌ها) ، شاکر (سپاسگزار) و هادی (راهنما) که در این میان، لقب مشهور تر ایشان باقر بود. از جابر جعفی، یکی از یاران ایشان پرسیدند که چرا امام را باقر می‌نامند؟ گفت: «زیرا آن حضرت ، دانش را موشکافی و حلاجی می‌کند و آنچه را شایسته است ، آشکار می‌سازد.» حال براین اساس می‌توان شخصیت امام (ع) را از منظر علمی مورد بررسی قرار داد. زیرا چنانچه همگان می‌دانیم از زمان ظهور اسلام تا زمان امام محمد باقر (ع) که بیش از نیم قرن می‌گذشت ، مسلمانان به خاطر برخورد با اقوام گوناگون چون ایرانیان و رومیان و نیز پدیدار شدن مسائل علمی جدیددر دین ، این نیاز را در خود احساس می‌کردند که به علوم مختلف توجه نشان داده و همانند تشنگانی سعی در سیراب کردن روح و اندیشه خودشان داشته باشند. این حس در زمان امامت امام محمد باقر (ع) به اوج خودش رسید .
پس پرواضح است در این اوضاع و شرایط، افرادی سودجو از بطن جامعه و حتی از دل حکومت امویان ظهور کنند که با القای افکار خرافی و منحرف ، روح تشنه همگان را به بیراهه ببرند. چنانچه در این مورد یکی از مورخین به نام راغب اصفهانی می‌گوید: «مدت بیست سال معاویه در شام و کارگزارانش در مرزهای دیگر اسلامی در واژگون جلوه دادن حقایق اسلامی ، آن هم با زور و تزویر و اجیر کردن عالمان خودفروخته، کوشش بسیار کردند . ناچار پس از این دوران ، امام سجاد (ع) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر (ع) پس از واقعه جانگذاز کربلا و ستم‌های بی‌سابقه آل ابوسفیان ، که مردم به حقانیت اهل بیت عصمت (ع) توجه کردند، در اصلاح عقاید مردم بویژه در مسئله امامت و رهبری که تنها شایسته امام معصوم (ع) است ، سعی بلیغ کردند و معارف حقه اسلام را به مردم تعلیم دادند. پس در این اوضاع و احوال است که امام محمد باقر (ع) با تشکیل حلقه‌های درس، زمینه این امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم دینی را برای مردم روشن فرمود.» بنابر آنچه گفته شد ، آشکار است که امام محمد باقر (ع) از زمینه سازی‌های پدر گرامیشان ، امام سجاد (ع) در راستای معرفی مکتب تشیع و مبارزه با طاغوتها ، بهره‌برداری بسیار کردند و با تربیت شاگردان برجسته و تبیین فقه ناب اسلام و اهل بیت (ع) بزرگترین قدم را برای شناسایی تشیع و مکتب اهل بیت (ع) برداشتند. به همین سبب اغلب مورخین امام محمد باقر (ع) را موسس نهضت فرهنگی تشیع می‌دانند ، زیرا آن حضرت هر چند از طرف دستگاه حکومت اموی به ظاهر در برخی موارد از مردم و جامعه اسلامی دور نگه داشته می‌شدند، از آن طرف هم حکومت بی‌رحم امویان در ساکت کردن نهضت‌های گوناگون همچون نهضت زیدیه که رهبر آن برادر امام (ع) زید بود ،‌از هیچ سنگدلی دست برنمی‌داشت ، از این رو ، لازم بود امام زمان آن دوره ، یعنی امام محمد باقر (ع) به یک انقلاب وسیع فرهنگی دست بزنند و با تشکیل حوزه علمیه و تربیت شاگردان برجسته‌ای همچون «محمد بن مسلم: ، «زراره بن اعین» و ... فقه آل محمدی (ص) و خط فکری تشیع را آشکار سازند که البته این حرکت مبارک امام را فرزند و جانشین برومندش ، امام صادق (ع) با تشکیل حوزه علمیه و تربیت بیش از چهار هزار شاگرد که هر کدام اساتیدی برجسته شدند، به اوج و کمال خودش رسانیدند.
همان طور که اشاره شد، امام محمد باقر (ع) در حوزه اندیشه و دانش برای جهان اسلام، بخصوص تشیع گامهای اساسی و بنیادینی برداشتند . بی‌شک دانش امام (ع) همانند دیگر امامان از سرچشمه‌ وحی نشات می‌گرفت و درعصری که زندگی می‌کردند هیچ کس به پایه علمی آن حضرت نمی‌رسید.
آوازه منزلت علمی ایشان به حدی بود که همه تاریخ نویسان ، چه مسلمان و چه غیرمسلمان ، در توصیف کمالات آن حضرت به نکات بسیار بارزی اشاره کرده‌اند و در این بین روایات متعددی نقل شده است ، چنانچه گفته می‌شود :«مردی از عبدالله بن عمرمسئله‌ای پرسید و او در پاسخ درماند . ناگهان چشمش به امام محمد باقر (ع) که در آن ایام کودک بودند ، افتاد.
از روی ناچاری به سوال کننده گفت: مسئله خودت را از این کودک بپرس و مرا نیز از پاسخی که او می‌دهد ، آگاه ساز. آن مرد خود را به امام (ع) رساند و پس از مطرح کردن سوال خود ، جواب قانع‌کننده‌ای دریافت کرد. بعد آن را به عبدالله بن عمر نیز باز گفت. عبدالله گفت: اینان خاندانی هستند که دانششان متصل به وحی است .
بنابراین آنچه نقل شد ، امام محمدباقر (ع) در طول زندگی پربرکت خودشان ضمن تعلیم علم و دانش و نشان دادن مسیر درست هدایت به همگان، دیگران را همواره سفارش می‌کردند تا در هر زمان و مکانی به کسب علم و دانش بپردازند ،‌ چنانچه از ایشان روایت شده است که فرمودند: «به فراگیری دانش بپردازید .
چون تحصیل علم کاری نیک ، و جستجوی آن عبادت، و بحث و گفتگو درباره مسائل علمی، تسبیح، و کوشش برای به دست آوردن معرفت ،‌جهاد ، و آموزش آن به دیگران ، صدقه ، و در اختیار شایستگان قرار دادن آن مایه تقرب به خداوند است .
علاوه براین ، دانش از جمله میوه‌های بهشت است که در موقع وحشت مایه آرامش، و در غربت و تنهایی همدم و رفیق انسان است. » جالب آنکه در ادامه این مباحث، آن حضرت به لزوم دقت در انتخاب معلم تاکید فراوان داشتند که از آن جمله سفارش کرده‌اند که در انتخاب معلم بسیار دقت گردد: زیرا علم غذای روح است و اگر این غذا به شکل نادرستی تهیه شود، باعث بیماری روح می‌شود.
آنچه عنوان شد قطره‌ای بود از اقیانوس خصایص نیک و آسمانی امام محمد باقر (ع) که در اینجا لازم است پایان سخن و نوشتار خودمان را به حدیث معروفی از پیامبر اسلام (ص) متبرک کنیم که این حدیث، همان حدیث جابر است و نشان از جانشینی ائمه اطهار (ع) بعد از پیامبر اسلام (ص) دارد .
گفته می‌شود، ‌پیامبر اکرم (ص) در ضمن روایات زیادی به مسئله امامت ، تصریح فرموده‌اند که از مهمترین روایات، روایت جابربن عبدالله انصاری است .
محمد بن مسلم می‌گوید روزی در کنار جابر نشسته بودیم که امام سجاد (ع) همراه با فرزندشان ، محمد (ع) وارد شدند. امام سجاد (ع) به پسر بزرگوارشان فرمودند جابر را که در آن هنگام پیرمرد و نابینا شده بود ، احترام کند .
وقتی این کودک پیشانی جابر را به عنوان احترام بوسیدند ، جابر پرسید: این کودک کیست؟ امام سجاد (ع) فرمودند:‌ پسرم محمد است . جابر ، محمد را در آغوش گرفت و گفت: ای محمد ، رسول خدا (ص) به تو سلام می‌رساند. حاضران از جابر توضیح بیشترخواستند.
جابر گفت: روزی در خدمت رسول خدا (ص) بودم که ایشان آیه مربوط به لزوم اطاعت از خدا، رسولش و اولوالامر را خواندند.
سپس فرمودند: ای جابر، تو آن قدر زنده می‌مانی که حتی فرزندم محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب را که نامش در تورات ، باقر است ،‌ می‌بینی وقتی او را دیدی سلام مرا به او برسان.

دسته ها :
X